امروزه مدیریت پروژه[1] بی اغراق یکی از مهم ترین شاخه های علم بشر محسوب می گردد که طی سالیان اخیر از رشدی چشم گیر برخوردار بوده است. افزایش انتظارات کارفرمایان و مشتریان و پیچیدگی های روزافزون پروژه ها، محدودیت منابع و رقابت در بازارهای جهانی از جمله دلایل رشد مدیریت پروژه بوده است. در همین زمینه محققین دانشگاهی، مؤسسات و انجمن های حرفه ای مدیریت پروژه، یکپارچگی، وحدت رویه و افزایش بهره وری به تبیین استانداردها و الگوها در این حوزه روی آورده اند که این امر تا کنون توفیقات بسیاری را به دنبال داشته است. همچنین با توسعه استانداردها، الگوها و مدل های مدیریت پروژه، موضوع قابل تأمل دیگری با عنوان ارزیابی مدیریت پروژه ها مطرح گردیده است.

اندازه گیری و سنجش در سازمان ها و شرکت ها سابقه ی دیرینه دارد. شاید بتوان گفت از زمانی که اجیر گرفتن انسان ها توسط انسانی دیگر شروع شد، مقوله سنجش عملکرد پدیدار شد. سنجش عملکرد مهم ترین ابزار تصمیم اجرای دقیق و به موقع استراتژی و خط مشی سازمان می باشد. در دنیای رقابتی امروز، سنجش عملکرد رکن اصلی پیشرفت سازمان ها را تشکیل می دهد. سازمان ها برای تعیین میزان پیشرفت و تحقق اهداف خود، نیازمند اندازه گیری عملکرد هستند. سنجش عملکرد کلیه اجزا و جنبه های سازمان را در بر می گیرد.

یکی از چارچوب های موفق در حوزه ی ارزیابی عملکرد، روش ارزیابی یا کارت امتیازی متوازن است که امروزه کاربردی فراتر از ابزاری جهت ارزیابی عملکرد داشته و به عنوان یک سیتم مدیریت عملکرد جهت تبدیل استراتژی به عمل مورد استفاده قرار گرفته است. روش ارزیابی متوازن امکان شناخت و بررسی جامع، زیر بنایی و دقیق تری از عوامل تأثیر گذار بر عملکرد یک سیستم را مهیا می سازد و علاوه بر فرایندهای داخلی یک سیستم، نقش و ارتباط دیگر عوامل مؤثر بیرونی و درونی را نمایان تر می کند.

1-2- بیان مسأله:

 تمایل عمومی سازمانها به استفاده از روش های مدیریت پروژه هر روزه بیشتر و بیشتر می شود و این امر موجب نیاز به تحقیقات در زمینه های مختلف پروسه های مدیریت پروژه شده است. علاوه بر این افزایش برو نسپاری فعالیت ها و تمایل به استفاده از روش های پیمانکاری استفاده از مدیریت پروژه را در سازمان ها تشویق نموده است. برای سازمان های پروژه محور تشخیص تغییرات جاری محیط تجاری و پیشنهاد خدمات به مشتری از مهمترین اصول است. فعالیت های مدیریت پروژه در این گونه سازمان ها اساسا مهمترین فعالیت سازمان بوده و اجرای موفقیت آمیز پروژه در این محیط بسیار متغیر چالش های بسیاری را پیش روی آنها قرار خواهد داد. بنابراین برای افراد درگیر در پروژه ارزیابی نتیجه پروژه یعنی موفقیت یا شکست در پروژه. سیستم های سنجش عملکرد منجر به تعیین اهداف، نظارت و ارزیابی بازخوردها، به منظور کسب اطمینان مدیریت از میزان اثر بخشی روش های اجرایی به کار گرفته شده در راستای اهداف کلان می شوند.

داشتن درک درست از فاکتورهای مؤثر بر نتیجه پروژه بی نهایت مهم است. لذا یکی از دغدغه های اصلی در این نوع سازمان ها، ارزیابی مستمر عملکرد سیستم مدیریت پروژه می باشد. بنابراین می توان با مدل انتخابی برای ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت پروژه بر اساس کارت امتیازی متوازن، وضعیت جاری سیستم را با نگاهی همه جانبه سنجید و به دنبال آن نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی کرد تا در نهایت پیشنهادهایی در جهت بهبود عملکرد آن ارائه گردد.

بنابراین این تحقیق بر آن است که چگونگی عملکرد و نیز چگونگی اصلاح عملکرد سیستم مدیریت پروژه در سازمان های پروژه محور را بوسیله ارزیابی و توسعه معیارهای عملکردی پروسه های اجرایی پروژه ها مورد توجه قرار دهد.

 1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق:

 تا دهه های گذسته سیستم های ارزیابی بیشتر با تأکید بر رویکردهای مالی صورت می گرفت و از معیارهایی چون نسبت اهرمی، نقدینگی و سودآوری استفاده ی زیادی به عمل می آمد. اما نتایج عملکرد در این سیستمها زمانی بدست می آمد که فرصت ایجاد تغییر و جلوگیری از ضایعات به پایان رسیده بود. در این سیستمها ارتباط بین اهداف سازمانی با آنچه کف کارگاه صورت می گرفت، شفاف نبوده و تنها عملکرد مدیریت های گذسته تحلیل می شد. این گونه سیستمها بیشتر بر جنبه های نظارتی محدود بوده اند و تأکیدی بر چگونگی بهبود نداشتند، زیرا در زمان بدست آمدن نتیجه فرصت ایجاد بهبود از دست رفته بود. بنابراین با توجه به موارد مورد اشاره، تغییراتی در سیستم های سنجش عملکرد پدید آمد و روش هایی مانند SMART، ENAPS، BSC مطرح شدند که معایب سیستم های قبل را نداشتند و در جهت بهبود عملکرد نیز راهکارهایی ارائه می کردند.

امروزه با افزایش متقاضیان استفاده از فراورده های پتروشیمی و با توجه به سیاست گسترش محصولات پتروشیمی و جلوگیری از خام فروشی توسعه و اجرای پروژه ها در زمینه پتروشیمی رشد چشم گیری داشته است. به طوریکه در حال حاضر تعداد پروژه های فعال شرکت های پروژه محور به چندین هزار رسیده است.

با توجه به گسترش تعداد پروژه ها لزوم استفاده از ابزارها و تکنیک های علمی مدیریت و کنترل پروژه بیش از پیش احساس می شود. به منظور انجام این کارها بر آن شدیم تا با مبنا قرار دادن استاندارد مدیریت پروژه PMBOK وضعیت موجود پروژه های یک شرکت پتروشیمی را بررسی کنیم. به عبارت دیگر با توجه به گستردگی حجم و تعداد پروژه ها در شرکت های پروژه محور و اینکه مدیریت مناسب پروژه های پتروشیمی به عنوان یک معیار در رتبه بندی عملکرد شرکت ها مورد نظر کارشناسان می باشد، بنابراین یکی از ابعاد مهم رقابتی در مقایسه عملکرد شرکت های پروژه محور بررسی وضعیت مدیریت پروژه ها می باشد. لذا به منظور بهبود این معیار شرکت ها می بایست نحوه انجام پروژه های خود را بررسی نموده تا ضمن شناسایی نقاط ضعف و قوت در جهت بهبود و اصلاح آنها گام بردارند.

1-4- اهداف تحقیق:

طبق تعریف، هر پژوهش، فعالیتی نظام مند است كه طی آن، یا دانش گسترش می یابد، یا وضعیتی توصیف و تبیین می گردد و یا در نهایت برای مسالها مشكل خاص راه حل جویی می شود. با توجه به اینكه هر تحقیق با یک مساله و هدف خاص آغاز می گردد لذا بر پایه ماهیت مسائل مطرح شده و هدفی كه پژوهشگر از تحقیق دنبال می كند، آنها را طبقه بندی می كنیم. این نوع طبقه بندی بر میزان كاربرد مستقیم یافته ها و درجه تعمیم پذیری آنها به شرایط مشابه دیگر تاكید می كند[1].

از لحاظ هدف و روشی كه دنبال می شود دو نوع تحقیق بنیادی و كاربردی از هم متمایز می شود. از لحاظ هدف ،تحقیق كاربردی در جستجوی دستیابی

پایان نامه و مقاله

 به یک هدف عملی است و تاكید آن بر مطلوب بودن فعالیت است. (به عبارت دقیق تر، تحقیق كاربردی تلاشی برای پاسخگویی به یک معضل و مشكل علمی است كه در دنیای واقعی وجود دارد.) دانشی كه از این طریق كسب می شود، راهنما و دستورالعملی برای فعالیتهای علمی خواهد بود[2].

تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت مساله و هدف تحقیق یک تحقیق كاربردی محسوب می شود. زیرا پژوهش كاربردی، پژوهشی است كه نه در جهت ارضای كنجكاوی های ژرف پژوهشگر بلكه حل مساله ای فردی، گروهی یا اجتماعی انجام پذیرد. در این پژوهش ها با توجه به فوریت نتیجه گیری، رابطه ای بین كار پژوهش و جامعه پدید می آید و به همان ترتیب و در همان زمان كه محقق به پژوهش می پردازد در اندیشه كاربرد دستاوردها نیز هست[1].

به طور کلی می توان سه هدف عمده و مهم را به شرح زیر برای این تحقیق برشمرد:

-اولویت بندی شاخص های ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت پروژه در صنعت پتروشیمی

– ارزیابی سیستم مدیریت پروژه در صنعت پتروشیمی

– ارائه مدلی کلی برای ارزیابی عملکرد سیتم مدیریت پروژه در سازمان های پروژه محور.

1-5- فرضیه های پژوهش:

 در طرح تحقیقات مدیریتی، دو عنصر اصلی وجود دارد، فرضیه های تحقیق و متغیرهایی كه برای آزمون آنها بكار گرفته می شود . فرضیات از نظریات و تحقیقات گذشته منتج می شود و چراغ راه مطالعات جدید هستند. فرضیه عبارتی است آزمایشی كه رابطه مورد انتظار بین دو یا چند متغیر را به صورت دقیق و روشن بیان می كند. فرضیه را آزمایش هم می نامند، چون باید صحت آن از طریق آزمایش بررسی شود[3].

تحقیق حاضر شامل پنج فرضیه ذیل می باشد:

  • سیستم مدیریت پروژه در صنعت پتروشیمی از جنبه ی مالی دارای عملکرد بالایی است.
  • سیستم مدیریت پروژه در صنعت پتروشیمی از جنبه ی مشتری دارای عملکرد بالایی است.
  • سیستم مدیریت پروژه در صنعت پتروشیمی از جنبه ی فرایندهای داخلی دارای عملکرد بالایی است.
  • سیستم مدیریت پروژه در صنعت پتروشیمی از جنبه ی رشد و یادگیری دارای عملکرد بالایی است.
  • سیستم مدیریت پروژه در صنعت پتروشیمی دارای عملکرد بالایی است.

1-6- قلمرو تحقیق:

قلمرو زمانی تحقیق: مدت زمان مربوط به این پژوهش حدود 6 ماه است که به طور رسمی از تیرماه 1393 شروع شده است. این مدت صرف امور مقدماتی پایان نامه، جمع آوری منابع و مآخذ پژوهش، ارائه مدل، جمع آوری داده ها و اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها گردیده است.

قلمرو مکانی تحقیق: قلمرو مکانی موضوع شرکت پتروشیمی بندرامام می باشد و نتایج قابل بکارگیری و استفاده در کلیه شرکت های پروژه محور خواهد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...