-دلبستگی همدلانه[۲۳۸]: این نوع ابراز علاقه، بر اساس درک واقعی از احتیاجات دیگر اعضا خانواده است و موجب رفع نیازهای آنان می‌گردد.

 

-دلبستگی درهم تنیده[۲۳۹]: در این نوع، ابراز علاقه عاطفی بسیار شدید است و برخی از اعضای خانواده از حمایت بیش از اندازه اعضای دیگر برخوردار هستند به نحوی که سبب آسیب پذیر شدن ساختار ارتباط می‌گردد (بینا و نیک اختر، ۱۳۷۵).

 

کنترل رفتار[۲۴۰]

 

کنترل رفتار الگویی است که خانواده در مدیریت رفتار در ۳ حوزه با آن سازگار می شود. ۱)موقعیت های خطرناک فیزیکی ۲) موقعیت هایی که شامل ارضاء سلیقه ها و نیازهای زیستی- روانی[۲۴۱] می شود و ۳) موقعیت هایی که رفتار اجتماعی میان فردی بین اعضای خانواده و افراد بیرون خانواده را شامل می­ شود. خانواده ها می‌توانند سخت[۲۴۲]، انعطاف پذیر[۲۴۳] به حال خود واگذار شده[۲۴۴] یا آشفته[۲۴۵] باشند (کیتنر، هرو و گلیک، ۲۰۱۰).

 

– سخت: رفتارهایی که در این کنترل انجام می‌گیرد، قابل پیش‌بینی است. در این نوع کنترل هر چند وظایف در خانواده انجام می شود، اما پویایی و سازندگی لازم وجود ندارد. حدود هر عضو خانواده مشخص است و از آن حد کسی حق ندارد پا را فراتر بگذارد وگرنه شدیداًً با او برخورد می شود.

 

-انعطاف پذیر: رفتار هایی که در این نوع کنترل انجام می شود، قابل پیش‌بینی، سازنده و با قابلیت انعطاف بالا است. در این نوع کنترل، وظایف اعضای خانواده به خوبی انجام می‌گیرد و در عین حال، پویایی و سازندگی لازم در خانواده ها نیز وجود دارد.

 

-به حال خود واگذار شده: در خانواده هایی با این نوع کنترل، بی تصمیمی حاکم است. مدیریت لازم وجود ندارد و هر کسی به سویی می رود. لذا، انجام وظایف در این خانواده ها با مشکل همراه است، چون هیچ فردی نقش خاصی را به عهده ندارد.

 

-آشفته: کنترل رفتارها در این خانواده ها غیر قابل پیش‌بینی و بدون سازندگی است. کنترل گاهی انعطاف پذیر، گاهی بدون انعطاف و در پاره ای موارد بدون دخالت است (بینا و نیک اختر، ۱۳۷۵).

 

خانواده هایی با عملکرد مطلوب تلاش می‌کنند تا در مدیریت تجربه های رفتاری با خانواده از روش­های انعطاف پذیر استفاده کنند، اما به اعضا این اجازه را هم می‌دهند که ‌در مورد قواعد برای استحکام آن در همه موقعیت ها مذاکره شود. عدم توافق بین اعضای خانواده می‌تواند اتفاق بیفتد، اما آن­ها روش هایی برای حل دوباره دارند. خانواده هایی با عملکرد مطلوب تلاش نمی کنند که قواعد را به خاطر رعایت حال برخی از اعضای خانواده نادیده بگیرند (دپاول، ۲۰۰۶).

 

انواع مدل های خانواده درمانی برای درمان وابستگی به مواد

 

خانواده درمانی راهبردی مختصر (BSFT[246])

 

با احترام به بانیان این نظریه، باید گفت که این رویکرد برگرفته از رویکرد خانواده درمانی ساختاری (مینوچین، ۱۹۷۴؛ مینوچین و فیشمن، ۱۹۸۱) و خانواده درمانی راهبردی (هیلی، ۱۹۷۶) است.

 

BSFT بر سه سازه مرکزی استوار است: ۱) الگوهای تعاملی ساختاری و راهبردی سیستم (زاپوزینک و ویلیامز[۲۴۷]،۲۰۰۰). خانواده سیستمی است که مرکب از افرادی می‌باشد که رفتارهایشان ضرورتاً بر اعضای دیگر خانواده تأثیر می‌گذارد. علاوه بر این اعضای خانواده با این رفتارها عادت می‌کنند. رفتارهایی که هزاران بار در طی سالیان متمادی رخ داده است. این رفتارها هستند که به صورت مشترک، سیستم خانواده را پی ریزی می‌کنند. ۲) الگوهای تعاملی تکراری، ویژگی های فردی یک خانواده هستند. ساختار خانواده ناسازگار با تعاملات تکراری خانواده مشخص می شود. از ویژگی های این خانواده این است که اعضای خانواده، با تکرار این الگوها، پاسخ های نامطلوب اعضای دیگر خانواده را باعث می‌شوند. در نگاه مفهومی سیستمی خانواده، یک ساختار ناکارآمد خانواده، نقش مهمی در بروز و حفظ مشکلات رفتاری، مصرف مواد و دیگر رفتارهای ضد اجتماعی دارد (زاپوزینک و کاست ورس[۲۴۸]، ۱۹۹۹).

 

هدف BSFT این است که الگوهای رفتاری تکراری یا سیستم اجتماعی و فردی خانواده که در رسیدن خانواده به اهداف، موفق نیستند را مورد توجه قرار دهد. این باعث می شود که ماهیت تعاملات اجتماعی اعضای خانواده که گاهی اوقات به فرایند خانواده مربوط می شود را مورد توجه قرار دهد (روبینز، زاپوزینک، الکساندر و میلر[۲۴۹]، ۱۹۹۸). فرایند خانواده عبارت است از ماهیت تعاملات یا سبک ارتباطی که شامل همه آن چیزی می شود که ارتباط غیر کلامی، نظیر احساسات، تن صدا و رابطه حسنه پایدار خانواده را در برمی گیرد. ۳)مداخلات راهبردی که مشکل مدار هستند، کاربردی، دقیق و حساب شده اند. جنبه مهم دیگر مداخلات عملی این است که تمرکز بر یک جنبه از واقعیت خانواده را انتخاب می‌کند (یک جوان مصرف کننده مواد[۲۵۰] که درد می کشد)، که این مسئله به عنوان یک فوریت دیده می­ شود. به جای اینکه خانواده را در یک موقعیت واقعی داخل کنیم، نظیر یک تمرین عملی، تمرکز بر عمل کردن بر بخشی از سیستم خانواده است که به صورت تلاشی در جهت خلق یک حرکت به سمت خارج شدن از مشکل یا فراسوی آن، که الگوهای تعاملی ناکارآمد خانواده است، می‌باشد (رابینز و زاپوزنیک[۲۵۱]، ۲۰۰۰).

 

BSFT اهداف خود را برای تغییر الگوهای خانوادگی مشکل دار که سوء مصرف مواد و علائم مرتبط را حفظ ‌می‌کنند و همچنین مداخله در مدرسه و دیگر نظام ها برای کاهش خطر و تقویت عوامل محافظت کننده از خانواده درمانی ساختاری و راهبردی اقتباس می‌کند. در مطالعه ای بر روی نوجوانان مصرف کننده مواد، BSFT به نحو مؤثری مصرف ماریجوانا و مشکلات رفتاری را کاهش داد و کارکرد خانواده را در مقایسه با درمان گروهی بهبود بخشید (سانتیسبان و همکاران[۲۵۲]، ۲۰۰۳). در مجموع، BSFT برای سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان بسیار نوید بخش بوده است (آستین، مک گووان و واگنر[۲۵۳]، ۲۰۰۵).

 

خانواده درمانی چند بعدی ([۲۵۴]MDFT)

 

خانواده درمانی چند بعدی ([۲۵۵]MDFT) (لیدل، ۲۰۰۲) به عنوان یکی از مؤثرترین مداخلات سوء مصرف مواد در نوجوانان در نسل جدیدی از درمان های جامع، چند مؤلفه ای و نظری حاصل و به لحاظ تجربی شناخته شده است (آستین و همکاران، ۲۰۰۵؛ برانیگان، شاکمن، فالکو و میلمن[۲۵۶]، ۲۰۰۴). خانواده­درمانی چند بعدی بر اساس اصول خانواده درمانی ساختاری-راهبردی[۲۵۷] است (استانتون[۲۵۸]، ۱۹۸۱؛ استانتون، تاد[۲۵۹] و همکاران، ۱۹۸۲؛ تاد و سلیکمن[۲۶۰]، ۱۹۹۱). ولی اهداف، مکانیسم ها و روش های تغییر دیگری را هم ترکیب ‌کرده‌است. برای مثال، MDFT بر کل خانواده، که متمرکز بر خرده نظام ها همچون سیستم خانواده احاطه دارد. این دیدگاه به مراجعان کمک می‌کند تا پریشانی و غم هایشان را کاهش دهند و به والدین کمک می‌کند تا به صورت انعطاف پذیر با یکدیگر گفتگو کنند. این مدل بالینی از طریق پژوهش های بسیاری روی نوجوانان و همچنین والدین که صورت گرفته است، به وجود آمده است (لیدل و اسمیت[۲۶۱]، ۱۹۹۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...