بند سوم- حمایت از افراد سالمند

 

پیران و افراد سالخورده همانند کودکان و زنان، در کارزارهاى نظامى و میادین جنگى، بیشترین آسیب را متحمل مى‌شوند. از دیدگاه اسلام و به عنوان آداب جنگیدن، یا همان حقوق بشردوستانه، این عده از مصونیت برخوردار بوده و هنگامى که در جنگ و نزاع مسلحانه نقشى ندارند، نباید آسیبى به آنان برسد. این امر در روایات اسلامى و گفتار فقیهان اسلامى مورد تأکید قرار گرفته است که در مباحث پیشین گذشت. اما چنانچه در پیشبرد جنگ و کارزار نظامى نقش داشته باشند، خواه به عنوان نیروى رزمنده، یا به عنوان طراح نقشه‌هاى جنگى و مشاور امور نظامى، در این صورت همانند دیگر اتباع جنگجوى دشمن بوده و از مصونیت جنگى بهره‌مند نخواهد بود. از این‌رو، صاحب جواهرالکلام مى‌نویسد:

 

«نعم اذا کان ذا رأى و قِتالٍ، قُتِل اجماعا»[۱۰۶] آرى، چنانچه پیران ـ به عنوان مشاور یا طراح جنگى ـ داراى رأى و اندیشه باشند ـ و از این طریق در جنگ مشارکت فعال داشته باشند ـ به اجماع فقیهان اسلامى به قتل مى‌رسند.

 

به همین دلیل بود که پیرمرد کهنسالى به نام درید بن صمه به دلیل طراحى جنگ و نقش مؤثرى که راهنمایى‌هاى وى براى دشمن داشت توسط مسلمانان به قتل رسید و مورد اعتراض پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله قرار نگرفت.[۱۰۷]

 

بند چهارم- حمایت از بیماران، مجروحان و سایر افراد خاص

 

این عده از افراد در ردیف کسانى هستند که از مصونیت جنگى برخوردار مى‌باشند. این حق طبیعى آنان است که از آسیب‌هاى جنگ و درگیرى‌هاى نظامى به دور باشند و بلکه باید از آنان حمایت‌هاى ویژه نیز صورت پذیرد. منظور ما از بیماران، مفهوم عام آن است، به گونه‌اى که شامل زخمى‌هاى دشمن هم مى‌شود. زخمى‌هاى دشمن که به دلیل جراحت، قادر به جنگیدن نیستند، از هر گونه تعرض و آسیب نیروهاى نظامى در امان مى‌باشند و این مسئله مورد سفارش پیشوایان اسلام بوده است. لکن این مصونیت و حمایت‌هاى ویژه مشروط بر آن است که این عده در وضعیت جدید در جبهه به نفع دشمن حضور و مشارکت جسمى و فکرى نداشته باشند؛ چه اینکه هر گونه مشارکت در کارزار نظامى، آنان را به عنوان یک سرباز دشمن قرار مى‌دهد. صاحب جواهر درباره مصونیت زمین‌گیرها و نابینایان چنین مى‌گوید:

 

«و یلحق به المقعد و الاعمى کما صرح به الفاضل، و سمعتُ ما فى خبر حفص، لکن ینبغى تقیید ذلک ایضا بما اذا لم یکونا ذا رأى فى الحرب و لم یقاتلاً و لم تدع الضروره الى قتلهما کما اذا تترسوا بهما و نحوذ لک مما عرفته»؛[۱۰۸] از جمله افراد داراى مصونیت، زمین‌گیرها و نابینایان هستند، همان گونه که فاضل بدان تصریح داشت و روایت حفص نیز بدان دلالت داشت، لکن سزاوار است این حکم تقیید بخورد به آنجایى که این عده داراى اندیشه جنگى نباشند و در جنگ نیز مشارکت نداشته باشند و نیز ضرورتى براى کشتن آنان وجود نداشته باشد، مثل آنجایى که دشمن از این عده به عنوان سپر جنگى استفاده ‌کرده‌است.

 

بند پنجم- حمایت از افراد مذهبی

 

این گروه نیز همانند افراد پیش‌گفته از مصونیت برخوردار هستند. مشروط بر اینکه از جبهه جنگ برکنار باشند و از نظر فکرى یا جسمى، در جنگ و کارزار نظامى مشارکت نداشته باشند. از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله، هرگاه فرماندهى را به جنگ اعزام مى‌فرمود، به یارانش توصیه‌هایىمى‌فرمود؛ از جمله اینکه: آنان را که به صورت تارک دنیا، زندگى خویش را وقف عبادت نموده‌اند آزار نرسانید.

 

ابوبکر هنگامى که معاذ را به یمن مى‌فرستاد درباره ۱۰ چیز سفارش کرد و خواست تا آن ها را به خاطر بسپارد. از جمله درباره «راهبان» چنین گفت:

 

تو با گروهى رویارو خواهى شد که مى‌پندارند خویش را در صومعه، وقف خداوند کرده‌اند. پس آنان را با کارشان رها کن. سرخسى از فقیهان اهل‌سنّت درباره کلام مذبور چنین مى‌گوید:

 

ابویوسف و محمّد با استدلال به سخن مذبور گفته‌اند که راهبان را نباید کشت. از ابوحنیفه نیز چنین روایت شده است. ابویوسف گفته است که از ابوحنیفه در این‌باره پرسیدم. او کشتن راهبان را جایز دانست. نتیجه آنکه اگر راهبان از کسانى باشند که با مردم سر و کار دارند و آن ها را در امر جنگ راهنمایى مى‌کنند، کشته مى‌شوند، اما اگر درهاى صومعه را به روى خویش بسته باشند، رها مى‌شوند، و مقصود از سخن ابوبکر همین است؛ زیرا آنچه قتل را مباح مى‌کند، ضررى است که از لحاظ جنگ متوجه مسلمانان مى‌شود، اما اگر راهبى در را به روى خویش ببندد، چه مستقیم و چه غیرمستقیم براى مسلمانان زیانى ندارند، اما اگر اینان در جنگ، داراى دیدگاه باشند و از این دیدگاه رأیى صادر کنند، به طور غیرمستقیم وارد جنگ شده‌اند و قتلشان جایز است.

 

بند ششم- حمایت از نمایندگان و فرستادگان

 

افرادى که به عنوان سفیر، نماینده و پیام‌آور انجام وظیفه مى‌نمایند داراى مصونیت مى‌باشند. این امر، پیش از آنکه یک امر شرعى و دینى باشد، یک مسئله عقلى و بدیهى است؛ چه اینکه این افراد به عنوان حاملان پیام‌ها و نامه‌ها هستند و در ایجاد تفاهم، صلح، مبادله اسرا و مباحث دیگرِ حقوق بشردوستانه نقش ارزنده‌اى ایفا مى‌کنند. منظور از سفیر و پیام‌آور، کسى است که مستقیما از ناحیه دشمن حامل پیغام و نامه است و داراى تابعیت دشمن مى‌باشند، وگرنه کسانى که داراى تابعیت ثالث مى‌باشند و به عنوان یکى از طرفین نزاع و درگیرى محسوب نمى‌شوند، مصونیت‌این عده، یک امربدیهى‌وروشن‌است. پس هرگاه سفیر و نماینده دشمن از ناحیه فرمانده نظامى اجازه ورود پیدا کرد، و یا حتى در شرایط بحرانى این عده بخواهند پیامى را برسانند، باید از آسیب جنگ و تعرض مصون باشند.

 

از نظر اسلام، مصونیت این افراد به نحو وسیع‌تر و ویژه مى‌باشد. به عبارت دیگر، هرگاه این عده، مرتکب خطا و اشتباهى هم شده باشند باید حتى‌الامکان از اشتباه آنان چشم‌پوشى کرد و از آزار و یا مجازات آنان خوددارى کرد. در زمان پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله دو نفر به عنوان پیک یا نماینده بر آن حضرت وارد شدند. این دو رفتارهاى خطاکارانه از خود نشان دادند. پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله از خطاى آنان چشم‌پوشى کرد و فرمود: اگر بنا بود که من قاتل پیک و فرستاده باشم، شما دو نفر را به قتل مى‌رساندم؛ کنایه از اینکه، پیک و سفیر، محترم بوده و نمى‌توان آسیب به آنان رساند. متن حدیث این است:

 

«لَوْ کُنتُ قاتلاً سِولاً لَضَربتُ عُنُقَکُما»؛ اگر بنا بود [جایز بود ]کشتن سفیر، به تحقیق گردن شما دو نفر را قطع مى‌کردم.

 

گفتار سوم- حقوق اسیران جنگی

 

یکی دیگر از قواعد اصلی حقوق بشر دوستانه رعایت حقوق اسیران جنگی است که دین مبین اسلام تأکید فراوانی بر آن دارد لذا در این گفتار بر آن شدیم تا تمامی حقوق اسیران را به تفکیک بررسی نماییم.

 

بند اول- رفتار انسانی با اسرا

 

۱-رفتار خوب و مناسب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...