پیشگیری از جرم از طریق آموزه های قرآنی

اسلام که انسان را موجودی برتر و دارای قوا و استعدادهای فوق العاده در مسیر رشد و تعالی می داند، ضمن توجه به اهمیت و ضرورت پیشگیری از سقوط و انحطاط اخلاقی و عملی انسان، این امر را با تربیت روحی و معنوی او پیوند زده است و آموزه های متعدد و متنوعی را به این امر اختصاص داده است که توجه و بکارگیری آنها نه فقط موجب پیشگیری از وقوع جرم و انصراف درونی از فعالیتهای مجرمانه می گردد، بلکه رشد و تعالی روحی و معنوی انسان را نیز تضمین و او را به هدف والایی که برای آن آفریده شده است، نزدیک می کند. (حسینی،[۱]

آموزه های پیشگیرانه در قرآن را می توان به سه گروه طبقه بندی کرد: گروه اول، اعتقادات پیشگیرانه. گروه دوم؛ اخلاقیات پیشگیرانه و گروه سوم احکام پیشگیرانه.

اعتقادات پیشگیرانه؛ آموزه هایی است که با معتقد نمودن انسان به مبدأ و معاد و تبیین فلسفه حیات، او را در صراط مستقیم کمال قرار می دهد و از هرگونه انحراف از مسیر اصلی زندگی حفظ می کند. این آموزه ها با معنا بخشیدن به زندگی انسان او را از احساس بی هویتی و پوچی در زندگی که می تواند منشاء گسستگی از ارزشهای انسانی باشد، دور می کند و با امید بخشیدن به انسان، او را در برابر ناملایمات زندگی مقاوم و استوار می نماید. (حلی، ۱۴۰۳: ۶۷)

اخلاقیات پیشگیرانه؛ که بیشترین حجم آموزه های پیشگیرانه را به خود اختصاص می دهد، آموزه هایی است که انسان را به داشتن فضائل و مکارم اخلاقی دعوت می کند و ارتباط او را با دیگران به گونه ای تنظیم می کند که نه تنها به خود اجازه نمی دهد به حقوق آنان تجاوز نماید، بلکه خود را ملتزم به نصحیت و خیرخواهی و ایثار و گذشت نسبت به آنها می داند.

احکام پیشگیرانه؛ قوانین و مقررات و دستوراتی است که التزام به آنها، فرد و جامعه را در حالت اعتدال قرار می دهد و از بوجود آمدن بحران ها و وضعیت های جرم زا جلوگیری می کند.

این احکام ضمن فراهم نمودن امکان برخورداری از مواهب طبیعی و تأمین کلیه نیازهای مشروع بشری و تنظیم روابط رسمی انسانها با یکدیگر براساس حق و عدل، آنان را از ورود به حریم لغزشها و انحرافات رفتاری حفظ می کند. در صورتیکه پیشگیری کیفری را نیز نوعی پیشگیری بدانیم، آموزه ها و احکام کیفری قرآنی را نیز می توان بخشی از احکام پیشگیرانه دانست که از دیدگاه جرم شناختی، پیشگیری ثالث و یا پیشگیری از تکرار جرم محسوب می شود.

پایان نامه حقوق

الف- اعتقادات پیش گیرانه

عمیق ترین سطح پیشگیری، باور داشتن آموزه هایی است که انسان را از لغزش و انحراف باز بدارد و همواره او را در مسیر تعالی و رشد نگهدارد. بدیهی است هرچه این باورها در عمق وجود انسان رسوخ کرده باشد، تأثیر آنها بر رفتار انسان بیشتر خواهد بود. اعتقاد به این آموزه ها نه تنها مانع از ارتکاب جرم به مفهوم حقوقی آن، که تجاوزی آشکار و قابل مجازات به حقوق انسانها است، می شود، بلکه انسان را از گرایش به هر نوع رفتاری که برخلاف شأن و منزلت انسانی او است و یا رفتاری که لغو و بیهوده می باشد حفظ می کند.[۲] علاوه براین، باور داشتن این آموزه ها، انسان را در میدان تلاش و مسابقه به سوی نیکی ها و انجام اعمال و رفتار پسندیده وارد می کند[۳] و به مرحله ای از رشد و تعالی معنوی می رساند که هرگز میل و اراده ای به سوی باطل و فساد در او پدید نمی آید.[۴] این اعتقادات خود به چند دسته تقسیم می شوند و به مهمترین آنها که بیشترین تأثیر را در پیشگیری از جرم دارند، اشاره می کنیم.

۱- اعتقاد به خداوند و الوهیت او

اعتقاد به خداوند بعنوان خالق و مالک جهان هستی بعنوان زیربنای تمامی اعتقادات دینی، نقش اساسی در نظام اعتقادی اسلام دارد به گونه ای که انکار خداوند موجب از بین رفتن هرگونه اعتقاد دینی می شود. انسان بعنوان بخشی از جهان هستی، آفریده خداوند و مسئول و متعهد در برابر او است. مهمترین مسئولیت و تعهد انسان در برابر خداوند اطاعت و بندگی است که فلسفه آفرینش انسان و رمز سعادت او است.[۵] توحید در اطاعت و بندگی انسان را از بندگی غیر او آزاد می کند و اساسی ترین عامل انحراف از صراحت مستقیم را که تبعیت از شیطان و هوای نفس می باشد، از بین می برد.[۶]

۲- اعتقاد به علم و آگاهی خداوند

یکی از مهمترین اعتقادات بازدارنده، اعتقاد به علم خداوند نسبت به همه موجودات و از جمله انسان و اعمال و رفتار او است. از دیدگاه قرآن، تمام موجودات در محضر خداوند هستند[۷] و هیچ چیزی از آنها بر خداوند پوشیده و پنهان نیست.[۸] انسان نیز بعنوان بخشی از عالم هستی، تحت احاطه علمی خداوند قرار دارد و نه تنها اعمال و رفتار ظاهری او، بلکه افکار و اندیشه ها و خطورات قبلی و آنچه را با خود حدیث نفس می کند. برای خداوند معلوم و مشهود است.[۹]  از دیدگاه قرآن، رابطه تکوینی خداوند و انسان به گونه ای است که خداوند از رگ گردن به انسان نزدیک تر است[۱۰] و بلکه بین انسان و قلب او حائل است.[۱۱] اعتقاد به این آموزه ها موجب می شود که انسان همواره خود را تحت نظارت خداوند متعال بداند و نه تنها اعمال و رفتار ظاهری خود را کنترل نماید، بلکه درون خویش را نیز از هرگونه آلودگی و فکر و نیت ناپسند حفظ نماید و از آنجا که اعمال و رفتارشان، ظهور افکار و اندیشه های او است، طبیعی است که با کنترل و هدایت افکار و اندیشه های انسان، رفتار او نیز اصلاح خواهد شد و ریشه انحراف و کج رفتاری از بین خواهد رفت.

اعتقاد به تأثیر اعمال و رفتار انسان بر سرنوشت او، یکی دیگر از آموزه های اعتقادی که می تواند تأثیر زیادی بر کنترل رفتار انسان داشته باشد، باور داشتن تأثیر عمل بر شخصیت و هویت انسان و در نتیجه سعادت یا شقاوت او است.

هویت انسان تحت تأثیر دو عامل اساسی؛ یعنی عقیده و عمل قرار دارد. عقیده زیربنای عمل و عمل نیز مؤثر بر عقیده. این دو در تعامل با یکدیگر، هویت انسان را شکل می دهند. از دیدگاه قرآن، ایمان به تنهایی و بدون عمل صالح برای سعادت انسان کافی نیست؛ لذا همواره ایمان و عمل صالح باهم بعنوان رمز سعادت انسان بیان شده است.[۱۲] از طرف دیگر، عمل ناپسند و تخلف از اصول انسانی و اسلامی نه تنها موجب تضعیف اعتقادات صحیح انسان می شود،[۱۳]  بلکه سرانجام غیرقابل تحملی را نیز، برای انسان رقم می زند و او را از رسیدن به سعادت باز می دارد. ارتکاب این اعمال. رفته رفته هویت انسان را به گونه ای تغییر می دهد که نه تنها از انجام اینگونه اعمال احساس ناراحتی نمی کند، بلکه رفتار خود را صحیح و پسندیده می داند و به انجام آنها مغرور و مسرور می شود.

اعتقاد به معاد و تحقق عدالت و قسط کامل، یکی از مؤثرترین اعتقادات پیشگیرانه، اعتقاد به تجدید حیات انسان پس از مرگ و بازگشت به سوی خداوند و رسیدن به نتیجه اعمال و رفتاری است که در حیات مادی از انسان سرزده است. از دیدگاه قرآن. تحقق این وعده الهی تخلف ناپذیر است[۱۴] و دلایل زیادی نیز بر آن اقامه شده که در محل خود بیان شده است. معاد از دیدگاه قرآن، تجلی گاه عدل و قسط خداوند و هنگام رسیدن انسان به اعمال نیک و بد خویش است. مجرمینی که بدون توبه و اصلاح نفس خویش در پیشگاه عدل الهی حاضر شوند، سرافکنده و حقیر خواهند بود و با عذاب شدید و تحمل ناپذیر الهی مواجه خواهند شد،[۱۵] بگونه ای که حاضر می شوند برای نجات خویش، فرزندان و برادران و دوستان و خویشاوندان و حتی همه انسانهای روی زمین را فدیه دهند تا از عذاب رهای یابند؛[۱۶] در حالی که هرگز چنین نخواهد شد و اگر کسی که ظلم به دیگران نموده است مالک همه آنچه روی زمین است باشد، آن را بعنوان فدیه در برابر عذاب الهی از او نمی پذیرند.[۱۷]

۱- حسینی ، جواد ، قرآن و راهکارهای مبارزه با مفاسد اخلاقی عوامل بازدارنده از گناه و فساد، سایت معاونت امر به معروف و نهی از منکر نمسا.

۱-  سوره توبه – آیه ۳۱ و سوره اسراء – آیه ۲۳ و سوره آل عمران – آیه ۵۱

۲- سوره یس- آیه ۶۰ و سوره فرقان – آیه ۴۳ و سوره قصص آیه ۵۰

۳- سوره مومنون- آیه ( ۳-۱) و سوره فرقان آیه ۷۲

۱- سوره آل عمران – آیه ۱۱۴

۲- سوره مومنون – آیه ۶۱ و سوره قصص آیه ۸۳

۳- سوره فصلت – آیه ۵۳ و سوره نساء آیه ۳۳

۴- سوره آل عمران- آیه ۵٫

۵- سوره انعام – آیه ۲۳۵

۶- سوره  نحل- آیه ۱۹

۷- سوره انفال – آیه ۲۴

۱- سوره کهف -  آیه ۱۴

۲- سوره روم- آیه ۱۰

۳- سوره حج- آیه ۷

۴- سوره انعام- آیه ۱۲۴ و سوره سجده – آیه ۱۲

۵- سوره معارج – آیه ( ۱۴-۱۱).

۶- سوره یونس – آیه ۵۴٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...