کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



آخرین مطالب


جستجو


 



بیات غنی و قابل ملاحظه ای راجع به قابلیت پیش بینی بازده مقطعی سهام بر مبنای بازده های گذشته در ادبیات مالی مستند شده است.
جیگادیش و تیتمن (1993) گزارش کردند استراتژی خرید سهام برنده[5] و فروش سهام بازنده [6]گذشته می تواند بازده اضافی معنی داری را ایجاد نماید. آنها این نتیجه را بر مبنای تشکیل پرتفوی هایی بر مبنای بازدهی گذشته در دوره 1965 – 1989 کشف کردند. روش کار آنها به این صورت بود که سهام را بر اساس بازدهی سه تا دوازده ماه گذشته در ده دهک طبقه بندی کردند و سپس ده پرتفوی با وزن برابر تشکیل دادند و استراتژی خود را خرید دهک برنده و فروش دهک بازنده قرار دادند و نشان دادند که بازدهی اضافی ایجاد می شود (جیگادیش و تیتمن[7]، 1993، ص 89).
کونراد و کول (1998) با یک بررسی بلند مدت در آمریکا موفقیت استراتژی معکوس را در طولانی مدت و استراتژی مومنتوم را در کوتاه مدت گزارش کردند. آنها اعلام کردند که موفقیت این استراتژی ها به افق مورد نظر بستگی دارد. در حالی که استراتژی مومنتوم برای یک دوره میان مدت سه تا دوازده ماهه سودمند بود، استراتژی معکوس در یک دوره کوتاه مدت هفتگی یا ماهانه و یا یک افق طولانی مدت سه تا پنج ساله مناسب بود. آنها استدلال کردند که سود های مومنتوم فقط به خاطر تفاوت های مقطعی در بازدهی مورد انتظار به جای الگوی سری زمانی بازده ایجاد می شود. آنها استدلال کردند که سودهای مومنتوم می تواند یک محصول جانبی این موضوع باشد که بعضی از سهام به خاطر وجود یک سری از عوامل ریسک ناشناخته ریسکی تر می شوند. به عبارتی اگر بازدهی اضافی به خاطر ریسک سیستماتیک ناشناخته بالاتر(پایین تر)ایجاد شود، پس سهام در آینده نیز به این بازهی بالاتر(پایین تر)دست خواهند یافت. با این نگرش دیگر سود های مومنتوم با بحث کارایی نیز سازگار می شود و تناقض از بین می رود.(کونراد و کول،[8] 1998، ص 489).
 
یافته های اخیر جاگادیش و تیتمن( 2001 ) انتقادهای زیادی را بر این فرضیه(کنراد و کاول ) وارد می کند. آنها استدلال می کنند که اگر سودهای مومنتوم به خاطر تفاوت مقطعی در بازدهی باشد، پس برندگان گذشته(بازندگان گذشته)بایستی بازدهی بالاتر(پایین تر)خود را به طور نامحدود در آینده ادامه دهند. ولی آنها به این نتیجه رسیدند که بازدهی پرتفوی های مومنتوم (برندگان منهای بازندگان) فقط برای دوازده ماه اول بعد از تشکیل پرتفوی مثبت است و اگر اتفاق خاصی نیفتد بازدهی بعد از دوازده ماه منفی است ( جاگادیش و تیتمن [9] ,2002, ص265-243)

مارکویتز وگرینبلات (1999) یک اثر مومنتوم قوی و پایدار را در بین صنایع کشف کردند. ایشان نشان دادند که استراتژی خرید سهام برنده گذشته و فروش سهام بازنده گذشته حتی پس از کنترل اثراندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، مومنتوم سهام انفرادی و پراکندگی در میانگین بازده سودمند 

مقالات و پایان نامه ارشد

می باشد.(مارکوویتز و گرینبلات[10]، 1999، ص 1249).

راون هورست (1998) با بهره گرفتن از اطلاعات 12 کشور اروپایی در طی دوره 1995-1980 دریافت که پرتفوی برنده نسبت به پرتفوی های بازنده بهتر عمل می کنند و نشان داد که استمرار بازدهی به طور معکوس با اندازه شرکت مرتبط است (راون هورست[11]، 1998، ص 267).
دی بونت و تالر[12]( 1985،1987 ) وجود یک حرکت معکوس یا برگشت قیمتی را در قیمت سهام در بلند مدت اثبات کردند و پیشنهاد کردند که خرید سهام بازنده گذشته و فروش سهام برنده گذشته می تواند منجر به بازدهی اضافی گردد. آنها نشان دادند که بازندگان تاریخی نسبت به برندگان تاریخی بهتر عمل می کنند.
گرینبلات و تیتمن (1989) با بهره گرفتن از استراتژی مومنتوم سودهای اضافی را کشف کردند ولی مشاهده کردند که سودهای مومنتوم در اولین سال بعد از تشکیل پرتفوی از بین می رود (گرینبلات و تیتمن[13]، 1989، ص 394)
هنگ و استین [14] (1999) فرض کردند که مومنتوم از انتشار تدریجی اطلاعات خاص شرکت ناشی می شود.هنگ، لیم و استین[15] (2000) فرضیه هنگ و استین[16] (1999) را با بهره گرفتن از داده های ایالات متحده آمریکا آزمون کردند و تکیه گاهی برای فرضیه انتشار تدریجی اطلاعات یافتند.
به طور اخص هنگ و همکارانش (2000) اثبات کردند که استراتژی مومنتوم در سهام دارای پوشش تحلیلگر[17] کمتر بهتر عمل می نماید. ایشان نتیجه گیری کردند که اگرچه اندازه به طور معکوس با سودهای مومنتوم رابطه دارد، لیکن پس از پاکسازی اثر سایز، پوشش تحلیل گر بیشتر از اندازه، اثر مومنتوم را در بازار سهام ایالات متحده آمریکا تحریک می کند (هنگ و دیگران،[18] 2000، ص 265).
در یک چارچوب اروپایی، دوکز و مکنایت [19] (2005) تکیه گاهی برای فرضیه هنگ و استین (1999) یافتند که با یافته های هنگ و همکارانش [20] (2000) نیز سازگار بود (دو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-10-04] [ 03:41:00 ب.ظ ]




1-1 مقدمه
روش های حسابداری[1] مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی[2] بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد. انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری[3] واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است. از مهمترین فاکتورهایی که گروه تحلیلی Gradient در ارزیابی کیفیت سود مورد توجه قرار داده اند موجودی مواد و کالا می باشد.کیفیت اندازه گیری موجودی کالای شرکت مستقیماً به محافظه کاری[4] و بی طرفی[5] در محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته بستگی دارد. بویژه، اگر بهای تمام شده کالای فروش رفته شرکتی کمتراز واقع ارائه شده باشد آنگاه سودآوری شرکت بالاتر از واقع گزارش می شود و بالعکس. در هنگام ارزیابی کیفیت اندازه گیری موجودی کالا، مهمترین مواردی که بایستی مورد توجه و بررسی قرار گیرند، عبارتند از:سطح و تغییر در کل موجودیهای کالا نسبت به فروش، روند حاشیه فروش، روش ارزیابی موجودیهای کالاو چگونگی تاثیر آن بر سود گزارش شده، رابطه بین انواع مختلف حسابهای موجودیهای کالا از قبیل مواد خام، کالای درجریان ساخت و کالای ساخته شده، روش مورد عمل شرکت برای اندازه گیری و ارائه موجودیهای کالا در مقایسه با دیگر شرکتهای صنعت.در این تحقیق سعی گردیده تا تاثیر ویژگیهای خاص شرکت را بر تصمیم گیری های مدیریت در انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا سنجید و تاثیر آن انتخاب را بر روی کیفیت سود آزمون نمود.
ویژگیهای خاص شرکت با معانی زیر در این تحقیق مورد آزمون قرار می گیرد:
اندازه شرکت[6] : فروش خالص شرکت
نسبت اهرم[7] : تقسیم نمودن کل بدهیها به حقوق صاحبان سهام
نسبت سرمایه در گردش[8] : تفاضل دارائی جاری و بدهی جاری

نوع صنعت[9] : طبقه بندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس

 

پایان نامه و مقاله

 

فرضیه های تحقیق
استقرار و تبیین درست و گویای فرضیه آغاز راهی است که روش علمی نام گذاری شده است. فرضیه خود حاصل مطالعات و بررسیهای دقیق در یافته های پیشینیان است که مبانی نظری یک حوزه از علم را پی ریزی نموده اند. یکی از خصوصیات فرضیه توانایی پاسخی دوگانه از یک سوال است که به صورت فرضیه (H0) و فرضیه جایگزین (H1) بیان می شود. بنابراین می توان گفت که فرضیه چیزی است که محقق به دنبال آن می گردد و حدسی زیرکانه و علمی درباره پی آمد پژوهش می باشد (پاشا شریف ، 1387،ص87)[1].
از آنجا که در این تحقیق هدف تعیین عوامل موثر بر انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا می باشد لذا فرضیه های تحقیق به صورت زیر بیان شده اند:
فرضیه اندازه:
“روش های حسابداری موجودی کالا با توجه به اندازه های متفاوت پذیرفته شده در بورس متفاوت است.”
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه:
“بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و نسبت بدهی به سرمایه رابطه معنی داری وجود دارد.”
 
فرضیه سرمایه در گردش:
“بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و سرمایه در گردش رابطه معنی داری وجود دارد.”
فرضیه نوع صنعت:
” روش های حسابداری موجودی کالا با توجه به نوع صنعت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس متفاوت است.”
فرضیه مقایسه :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]




-1- مقدمه
الیاف آرامیدها با وارد شدن متا آرامیدها در دهه 1960 تحت نام تجاری نومکس توسط شرکت دو پونت آمریکا به بازار عرضه شدند. الیاف آرامید توسط کمیسیون بازرگانی فدرال ایالات متحده آمریکا به صورت زیر تعریف شده است:
الیاف آروماتیک بر پایه پلی آمید، الیاف ساخت بشر می باشند که در آنها حداقل 85% زنجیرهای طویلی وجود دارد که در آن زنجیرهای طویل عامل آمیدی – CONH – مستقیماً دو حلقه آروماتیک را به هم متصل کرده است. در سال های گذشته تلاش های قابل توجهی جهت تولید الیاف آروماتیک برای به دست آوردن استحکام و مدول بالا و همچنین مقاوم در برابر حرارت صورت گرفته است شرکت دوپونت آمریکا اولین شرکتی می باشد که الیاف آرامید را در دسترس قرار داد.
در سال 1960 میلادی الیاف نومکس کم کم به بازار عرضه شد و افق جدیدی را برای عایق های حرارتی و الکترونیکی باز نمود و بسیار مورد

مقالات و پایان نامه ارشد

 استقبال قرار گرفت. همچنین در سال 1971 شرکت دوپونت با مدول و استحکام بالا تحت نام تجاری کولار به بازار عرضه نمود که سرآغاز بحث روی کریستال های مایع محلول و ساختمان منظم کریستالی بود که توسط محققین شرکت دوپونت از جمله kwolek، Blades، Tanner و… کشف شد. در همین دسته در دهه 1970 الیاف دیگری به عنوان مثالی پلی آمید آروماتیک هیدرازین تحت عنوان X500 تولید شد که مورد استقبال قرار نگرفت و زیاد در بازار پخش نشد. از الیاف دیگر دسته آرامیدها می توان به الیاف توازن شرکت اکزونوبل هلند و همچنین لیف تکنورا از شرکت تی جین ژاپن که یک لیف کوپلی آمید آروماتیک است نام برد.

در این فصل بیشتر درباره ترکیبات پلیمر، پروسه تولید الیاف، خصوصیات ساختمانی و کاربردهای الیاف آرامید بحث می شود.
قیمت : 14700 تومان

 

 

—-

 

پشتیبانی سایت :        *       parsavahedi.t@gmail.com

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:40:00 ب.ظ ]




-1- کاربردهای نانو تکنولوژی در نساجی
فن آوری نانو شامل فهمیدن، تغییر کنترل خواص مواد در محدوده طولی 1 تا 100 نانومتر است. این خواص می توانند فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیگی باشند. فن آوری نانو در مقیاس مولکولی روی برخی از خصوصیات منسوجات مانند: مقاومت کششی، ماندگاری، زیردست، جذب آب، اشتعال پذیری و خواص ضد میکروبی و غیره تاثیرگذار است.
پیشرفت فن آوری نانو فرصت و زمینه وسیعی را برای پیشرفت صنایع مختلف مانند: علم مواد، مکانیک، الکترونیک، ابزارهای نوری، پزشکی و… فراهم آورده است.
واژه نانو از کلمه یونانی Nanos به معنی خرد و کوچک گرفته شده است. این واژه بیانگر مقیاس یک بر میلیارد است و می توان گفت که یک نانومتر در حدود 100/000 بار از قطر موی انسان کوچکتر است.
اساس و پایه فن آوری نانو تغییر خصوصیات ذرات در مقیاس نانو است. وقتی اندازه ذرات یک ماده در حد نانو و یا کوچکتر از آن باشد، خصوصیات غیرقابل انتظاری را از خود به نمایش می گذارد.
وقتی ذرات معین بسیار کوچک هستند (ذرات نانو) شمار ذرات در واحد سطح افزایش می یابد، به عنوان مثال نقره به عنوان یکی از عوامل غیرسمی شناخته شده و چنانچه اندازه ذرات نقره در حد نانو باشد توانایی ضد میکروب بیشتری نسبت به دیگر اندازه ها خواهند داشت.
در دهه های اخیر پیشرفت های فراوانی در صنعت نساجی با بهره گرفتن از فن آوری نانو صورت گرفته است. این صنعت بیشتری بهره را از فن آوری نانو برده و پیش بینی ها حاکی از پتانسیل رشد بالای این فن آوری در صنایع نساجی است. فن آوری نانو در بهبود خواصی مانند: فعالیت ضدمیکروب، نرمی، ماندگاری، جذب آب و دفع آتش در الیاف و پارچه ها موثر است.
فعالیت ضدمیکروب و لکه پذیری و خیش شدن مشکل بزرگی برای استفاده کنندگان منسوجات و پوشاک است. دانشمندان با تغییراتی در حد نانو و میکرو روی سطح پارچه ها و مواد مصرفی این مشکل را کنترل کردند.
یک نوع تکمیل خاص به تولید منسوجات ضد میکروب و خود تمیز شونده منتهی می شود. یکی از مهمترین نانو کامپوزیت هایی که در این زمینه به

مقالات و پایان نامه ارشد

 کار برده شده است نانو کامپوزیت TiO2/Ag است. ویژگی ها، خواص و نحوه کاربرد نانو کامپوزیت TiO2/Ag در قسمت (1-2) آمده است.

قیمت : 14700 تومان

 

 

—-

 

پشتیبانی سایت :        *       parsavahedi.t@gmail.com

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:40:00 ب.ظ ]




طوح غیر مرطوب شونده با زاویه تماس آب (WCA) بالا و قابلیت لغزاندن قطره به صورت آسان که سوپر آبگریز یا اولترا آبگریز خوانده می شوند، توجه فوق العاده ای را در سال های اخیر به خود جلب کرده اند. انتشارات جدیدی در این سال ها چاپ شده که راه های تازه ای برای تهیه این سطوح را به اثبات رسانده اند و از کاربرد این سطوح در driven work (به منظور ساخت سطوح خود پاک کننده نیرومند) تا مطالعات مدلسازی دقیق سطوح الگو را در برمی گیرد و به دنبال فهم رابطه بین مورفولوژی سطح و مرطوب شوندگی و غلتش قطره است. سطوح بسیاری در طبیعت دارای خاصیت آبگریزی و خود پاک کنندگی هستند. بعضی از این نمونه ها عبارتند از:
بال های پروانه و برگ گیاهانی چون Cabbage و Indian cress، بعضی گیاهان هرز مانند (Vlex eurqeaus) grose که در نیوزلند رشد می کند و بسیاری از علف های هرز متداول که دارای برگ هایی با سطوح واکسی هستند و مرطوب شوندگی آنها به وسیله علف کش ها با پایه آبی دچار مشکلات عدیده است. سوپر مرطوب کننده قوی سیل اکسان به خاطر داشتن قابلیت چشمگیر در مرطوب سازی این سطوح سخت مرطوب شونده و همچنین افزایش تاثیر علف کش، توسعه یافته اند.
بهترین نمونه شناخته شده در مورد سطوح خود پاک کننده آبگریز برگ های گیاه لوتوس (Nelumbo nucifera) است. میکروسکوپ الکترونی، برجستگی هایی حدود nm40-20  را روی برگهای لوتوس نشان می دهد که هریک جداگانه با سطحی با زبری کمتر، از کریستالوئیدهای epicuticular پوشش داده شده است. تعداد زیادی از مطالعات این موضوع تاکید کرده است که ترکیب زبری های میکرومتری و نانومتری در یک ماده با انرژی سطح پایین، منجر به ایجاد زاویه تماس ظاهری آب بیشتر از 150 درجه سانتیگراد، زاویه غلتش (Sliding angle) کم و اثرات خود پاک کنندگی می شود. سطوح با این خاصیت ها سوپر آبگریز خوانده می شوند.
با این حال بعضی نمونه های طبیعی (بال های بعضی حشرات) زبری با دو مقیاس را نشان نمی دهد و مطالعات زیادی که در آنها سطوح نانو ساختاری تهیه شده، زوایای غلتش کوچکی را یافته اند که پرسش لزوم وجود مقیاس طولی دو گانه را به ذهن می آورد.
از زمانی که گروهی در Kao برای اولین بار سطوح سوپر آبگریز مصنوعی را در میانه دهه 1990 ساختند، تعداد زیادی از راه های ماهرانه جهت تولید سطوح زبر با خاصیت سوپر آبگریزی، گزارش شده است. علاوه بر دفع آب، خواص دیگری مانند شفافیت و رنگ، غیر ایزوتروپیک بودن، بازگشت پذیری و قابلیت تنفس در مقوله سطوح سوپر آبگریز وارد شده است. هدف این بحث، آشنا کردن خوانندگان با وضعیت مطالعات در مورد

پایان نامه و مقاله

 سطوح سوپرآبگریز است که عمدتا روی انتشارات صورت گرفته در چند سال گذشته تمرکز دارد. مقاله های مفیدی اخیرا توسط Nakajima و همکارانش و همچنین Sun و همکارانش چاپ شده است. Quere بر روی شیمی سطوح نچسب ذکر شده در مقالات ابتدایی Cassie و Baxter، تا مقالات کنونی بحث کرده است.

قبل از اینکه وارد جزئیات شویم، بهتر است یادآور شویم که گیاه لوتوس زاویه تماس آب ظاهری را بیشتر از 160 درجه سانتیگراد و زاویه غلتش را با بهره گرفتن از کریستال های واکسی پارافینی که بیشتر شامل – CH2 –  هستند برابر صفر نشان می دهد. طبیعت نیازی به انرژی پایین تر از گروه های – CH3 –  یا فلئور و کربن ها جهت رسیدن به این اثرات ندارد. این موضوع آشکارا ثابت می کند که انرژی سطح بسیار پایین برای رسیدن به غیر مرطوب شوندگی ضروری نیست.
قابلیت کنترل مورفولوژی سطح و ایجاد مقیاس های میکرونی و نانویی کلید اصلی است. این تفکیک مرطوب شوندگی از انرژی سطحی، امکانات بسیاری را در مورد سطوح مهندسی پیش روی ما قرار می دهد.
قیمت : 14700 تومان

 

 

—-

 

پشتیبانی سایت :        *       parsavahedi.t@gmail.com

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:39:00 ب.ظ ]