پژوهش حاضر یک پژوهش از نوع شبه آزمایشی ب

ا گروه کنترل و آزمایش است، که به تأثیر بازی های پیش دبستانی بر مهارت های ذهنی و اجتماعی كودكان مراكز پیش دبستانی ناحیه یک شهر شیراز در سال تحصیلی93-92 پرداخته است.

     جامعه آماری شامل 3086 کودک پیش دبستانی می باشد که در گروه سنی 5 تا 6 سال مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها 60 نفر به صورت تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند . شركت كنندگان پژوهش به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند.پس از یکسان سازی گروه ها ابتدا از كل شركت كنندگان، که 30 نفر آن ها پسر و 30 نفر دختر بودند پیش آزمون بصری – حرکتی بندر گشتالت به منظور سنجش مهارت های ذهنی از کودکان گرفته شد و پرسشنامه ی مهارت های اجتماعی ماتسون(1983) به منظور سنجش مهارت های اجتماعی کودکان در اختیار معلمان قرار داده شد. سپس از هر گروه 15 نفر به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب گردیدند و بازی­ها به گروه های آزمایش طی دو ماه و هرهفته دو جلسه ی یک و نیم ساعته آموزش داده شد. بعد از آموزش بازی ها، مجددا آزمون ها تکرار گردید، سپس داده های بدست آمده از طریق آمار توصیفی و آزمون تحلیل كواریانس چند متغیره (مانكووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشانگر تأثیر بازی ها بر مهارت های ذهنی و اجتماعی کودکان گروه آزمایشی نسبت به کودکان گروه کنترل به طور معنادار بود.

کلید واژه ها: بازی های پیش دبستانی، مهارت های ذهنی، مهارت های اجتماعی،کودکان پیش دبستانی

1-1- مقدمه:

     انسان با مجموعه ای از ویژگی های خود متولد می شود. این ویژگی ها در ارتباط مستقیم با حیات زیستی انسان هستند یعنی بدون وجود آنها امکان ادامه ی زندگی و بقاء برای انسان موجود نیست، این ویژگی ها عبارتند از غذا خوردن، آشامیدن، نفس کشیدن و غیره.همزمان با افزایش سن بتدریج ویژگی های دیگری در انسان پدید می آید.این ویژگی های ثانویه بدون تردید نتیجه تعامل کودک با محیط و در واقع اثرات متقابل وراثت و محیط بر روی کودک است.از جمله ی این ویژگی ها رشد ذهنی کودک و میل کودک برای فعالیت های گروهی و ارتباط با دیگران است که این فعالیت ها در سنین پیش از دبستان بیشتر در قالب بازی نمود پیدا می کند. با در نظر گرفتن این موضوع نقش والدین و مربی آموزشی می تواند نقشی تعیین کننده در هدایت و رشد این گونه فعالیت ها به سمت پرورش مهارت­ های ذهنی و اجتماعی کودک در جهت مناسب باشد.  

     ظرفیت حركتی كودك همزمان با رشد یافتگی فیزیولوژیكی و همچنین بر اساس چگونگی تعامل با اطرافیان كه به میدان تحولی كودك نظم، جهت و انسجام می دهد، متحول می شود. بازی شرایطی را برای كودك فراهم می سازد كه بر اساس آن می تواند به اكتشاف دنیای پیرامونش بپردازد و امکان رشد وسیع و همه جانبه کودک را فراهم می سازد(دادستان،1386).

   امروزه اهمیت و ارزش بازی در دوران كودكی به وسیله ی پژوهش های گسترده، كاملاً مورد تأیید قرارگرفته است. بازی روی رشد جسمی، عاطفی، ذهنی، آموزشی، اخلاقی، شخصیتی، اجتماعی تأثیر می گذارد و دارای ارزش تشخیصی و درمانی نیز می باشد(مقدم، 1386).

با اینكه از زمان میشل منتنی فیلسوف و مربی بزرگ دوره­ رنسانس بازی مورد توجه خاص دانشمندان آموزش و پرورش بوده است، ولی در هیچ عصری به اندازه ی زمان ما بازی مورد مطالعه و پژوهش دقیق روانشناسان واقع نشده است. پژوهش های جدید نشان داده است كه بازی تأثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی كودكان دارد(ماجستی،1373).

     بازی یک امر بدون حضور ذهن یا بدون ساخت نیست، بلكه بخش جدایی ناپذیری از زندگی ماست. وسیله ی مؤثری برای كاركرد بهینه، مؤثر در بزرگسالی وفراگیری رشد شناختی است(هولزینگا،1950؛ به نقل از مونگیلو[1]، 2006).

     انجام بازی صرفاً عامل افزایش یادگیری و رشد هوشی نخواهد بود بلكه پیروی از قواعد، اصول و بازی های آموزشی و … برای رشد هوشی الزامی است(مهجور، 1386).

بر اساس نظریات “پیاژه و ویگوتسكی” بازی اصلی ترین عامل رشد شناختی كودك است. همچنین یكی از پاك ترین روش های فكری قابل دسترس برای خردسالان می باشد. كودكان در قالب بازی با درك واقعیتها و كنترل مهارت های شخصی به تعادل دست می یابند(انگجی و عسگری، 1385).

     پژوهشگرانی مانند كفارت، هارتمن، جین آیرز، حركت و فعالیت را اساس یادگیری و پایه ای برای تحول ذهنی می دانند. آنان تفكیک ناپذیری نیروهای روانی و جسمانی را در به اجرا درآوردن هرگونه الگوی حركتی آن هم در مراحل اولیه آموزش، به منزلۀ یک اصل اساسی مورد تأكید قرار می­دهند(كفارت و همکاران به نقل از مشرف جوادی، 1367).

     جنسن[2](2002) معتقد است كه فرد می تواند مجموع توانایی های مغزی خود را به یاری حركت مورد بهره برداری قرار دهد یا توان مندی هایی

پایان نامه و مقاله

 را به منصه ظهور برساند. از این رو، در نظرگرفتن جنبه های حركتی و تحلیل آنها، برای درك رشد توانایی های ذهنی ضروری است(دادستان، 1379).

     توانایی های ذهنی امكان ندارد كه از توانایی های حركتیِ پایه جدا باشند. بنابراین، مطالعه این گونه حركتها و فراهم ساختن امكان پرورش و رشد آنها سبب تقویت و حتی ترمیم توانایی های ذهنی می‌شود. از نظر پیاژه، رشد كودك بستگی بسیار به دستكاری دخل و تصرف او در محیط و پیرامونش و تعامل با آن دارد. وی معتقد است كه آگاهی از طریق اجرا حاصل می شود(اسلاوین، ترجمه سید محمدی، 1385) کودکان برای آنکه بتوانند خودشان را با اجتماعی که در آن زندگی می کنند، هرچه بیشتر سازگار کنند، باید مهارت های اجتماعی گوناگون را بیاموزند. رشد حركتی و شركت فعال كودك در بازیهای گوناگون حركتی اساس رشد عاطفی- اجتماعی، روانی- حركتی و شناختی او را تشكیل می دهد پس برای آموزش و تغییر مهارتهای اجتماعی و ذهنی كودكان باید به تقویت و غنی سازی محیط آنان قبل از ورود به دبستان مبادرت ورزید، زیرا كودكان ضمن جستجو در محیط، با رویدادهایی روبه رو می شوند كه علاقه آنان را جلب می كند. آنها به ویژه تحت تأثیر رویدادهایی قرار می گیرند كه نسبتا تازگی دارند، یعنی رویدادهایی كه با تجربه های قبلی آنان، كاملاً منطبق نباشند. پس وظیفه آموزش پیش دبستانی افزودن توانایی است تا دانایی، زیرا كودك در آغاز اندیشه كاملاً منطقی ندارد و لازم است مراحلی فراهم آورد كه طی سپری كردن آن مراحل فكرمنطقی كودك گسترش یابد. ذهن كودك وقتی به خوبی تحول می یابد كه فعال باشد. كودك فقط چیزهایی را خوب فرا می گیرد كه از راه مشاهده، تعمق، تجربه و فعالیت شخصی آموخته باشد. در این میان بازیهای كودكان-بازیهای سازمان یافته و هدایت شده و بازیهای آزاد- نقشی بی بدیل در تسریع و تقویت توانایی هایشان ایفا می كند(پیاژه،1964؛ اسمیلنسكی[3]، 1968؛ پاپالیا و الدز،[4] 1992).

بسیاری از مربیان آموزش و پرورش به نقش بازی به عنوان یكی از مطلوب ترین عوامل آموزش و پرورش، اشاره كرده اند. مونته سوری ، فروبل ، دكرولی ،پیاژه و گانیه از جمله كسانی هستند كه برای آموزش مفاهیم آموزشی به كودكان از بازی های آموزشی استفاده می كردند و استفاده از آن را به عنوان عمده ترین وسیله ی آموزش كودك برای یادگیری موضوعات مختلف مورد تأكید قرار داده اند.(انگجی،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...