ی از مباحث مهمی كه تصمیمات سرمایه ­گذاران را تحت تأثیر قرار می­دهد، بازده سهام است؛ زیرا اهمیت زیادی در افزایش ثروت سهامداران دارد. به همین دلیل محققان و دانشمندان مالی در پی یافتن متغیرهایی هستند كه از طریق آنها، بازده سهام را در دوره­ های آتی پیش ­بینی كنند. نسبت­های بازار گروهی از این متغیرها می­باشند که برای پیش ­بینی بازده سهام و پورتفوی سهام در بازارهای سرمایه کاربرد دارند. در این راستا این پژوهش سعی بر آن دارد که به بررسی رابطه بین نسبت­های بازار پورتفوی سهام (نسبت­­های قیمت به سود، قیمت به فروش، قیمت به جریان نقدی، قیمت به ارزش دفتری پورتفوی سهام و سه نسبت مالی حاصل از تجزیه نسبت قیمت به فروش) و بازدهی آن پورتفوی بپردازد.
در فصل اول این پژوهش تلاش شده است که کلیات تحقیق شامل مسأله، هدف، فرضیه ­ها و روش تحقیق، جامعه آماری و واژگان کلیدی پژوهش ارائه گردد.

  • شرح و بیان مساله پژوهشی

یکی از اهداف و آرمان­های بازارهای سرمایه تخصیص بهینه و درست منابع مالی است؛ بدین معنی که منابع مالی متوجه مناسب­ترین و پربازده­ترین بخش­های بازار شود. با توجه به این امر و همچنین علاقه و نیاز سرمایه ­گذاران به دستیابی به معیارهایی مناسب برای ارزیابی سهام­های پربازده و سرمایه ­گذاری در شرکت­هایی که از آینده­ی مالی بهتری برخوردار باشند؛ استفاده از نسبت­های مالی و به خصوص استفاده از نسبت­های بازار در بازارهای سرمایه­ کشورهای مختلف رواج گسترده­ای دارد. آشنایی با این نسبت­ها و میزان ارتباط آن­ها با بازدهی آینده­ی شرکت­ها و سهام آن­ها برای سرمایه ­گذاران امری ضروری است ( بریگام و همکاران[1]، 1999).
هدف از محاسبه نسبت­های مالی این است که بتوان بدان وسیله درباره یک صورت مالی قضاوت کرد. نسبت­های بازار که گروهی از نسبت­های مالی هستند؛ به نسبتهایی گفته می­ شود که از ارتباط بین یک قیمت بازاری (مانند قیمت یک سهم و یا ارزش کل شرکت) و یک محرک ارزشی شرکت (مانند درآمد، سود و غیره) به­ دست می­آیند. بنابراین نسبت­های مذکور، یک مقیاس ترکیبی هستند که اطلاعات کلی درباره ارزش شرکت را در مقایسه با شرکت­های رقیب فراهم     می­ کنند (پنمن، 2005).
پژوهش­های گسترده­ای در زمینه تشریح رفتار بازده سهام عادی صورت گرفته است که حاصل این تحقیقات ارائه مدل­هایی است که دستخوش انتقادها و

پایان نامه و مقاله

 حمایتهای مختلفی بوده است. یکی از معروفترین این مدل­ها، مدل قیمت­ گذاری دارایی­ های سرمایه­ای (CAPM) است. نتایج پژوهش­های گذشته در امریکا، ژاپن و سایر کشورهای پیشرفته حاکی از این است که این مدل توانایی لازم برای پیش ­بینی بازده سهام را ندارد و باید علاوه بر بتا متغیرهای دیگر را نیز در نظر گرفت. نتایج پژوهش­ها نشان می­دهد که متغیرهایی مانند اندازه، نسبت سود به قیمت سهام، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، نسبت جریان نقدی به قیمت سهام و غیره؛ بازده سهام را بهتر از مدل CAPM پیش ­بینی می­ کند (سلیمی، 1383)

توضیحات گوناگونی در زمینه­ قدرت پیش ­بینی کنندگی این متغیرها برای پیش ­بینی بازدهی سهام ارائه شده است. به عنوان مثال فاما و فرنچ (1993) معتقد هستند که صرف ریسکی که به کمک مدل قیمت­ گذاری دارایی­ های سرمایه­ای شارپ و لینتنر4 به عنوان پاداش منطقی ریسک در نظر گرفته می­ شود به طور کامل قابل توضیح نیست و ارتباطی که بین متغیرهای بنیادی و بازدهی سهام وجود دارد، نشانگر پاداش تحمل ریسک است. استفاده از نسبت­های بازار برای پیش ­بینی بازدهی سهام رواج زیادی دارد که می ­تواند بنابر دلایل زیر باشد( داموداران[4]، 2006):
– برای محاسبه­ی آن به زمان کمتر و منابع کمتری نسبت به تنزیل جریان­های نقدی نیاز است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...