پایاننامه ارشد رشته علوم ارتباطات اجتماعی با عنوان "عوامل موثر بر استفاده رسانهای زنان |
بنابراین مسأله مهمی كه در این تحقیق به آن خواهیم پرداخت، این است كه جنس عامل موثر در استفاده رسانهای زنان است یا جنسیت یعنی ساخت و انتظارات اجتماعی جنس است كه با استفاده رسانهای آن ها در ارتباط میباشد.
مسئولیتهای اجتماعی زنان و شكلگیری نیازها
چنانچه ذکر شد زنان خانهدار و متاهل با توجه به مسئولیتی که در قبال کودکان ورسیدگی به امور منزل دارا می باشند، نیاز به کسب آموزشها و اطلاعاتی در راستای ایفای نقش مادری و همسری خود دارندکه رسانهها تا حدودی میتوانند این آموزشها را به آن ها ارائه دهند. هم چنین چنانچه هویت خود را به عنوان مادر و همسر مطلوب بدانند، احتمالاً در پی تثبیت این هویت از طریق رسانهها هستند. اما اگر در یک جامعه، زنان از نظر دارا بودن ویژگیهایی از قبیل وضعیت اشتغال، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل و سن دارای پراکندگی باشند، با توجه به مطالبی که ذکر شد، نیازها و بالطبع رجحانهای رسانهای آن ها نیز با یکدیگر تفاوت خواهند کرد. به عنوان مثال زنان مجرد، مسئولیتی در قبال مراقبت از كودكان و یا امور خانهداری ندارند و چنانچه امكان كسب اشتغال، تحصیل و یا فعالیتهای هنری و اجتماعی را نیز داشته باشند، احتمالاً كسب آموزشهای لازم در این زمینهها را برای خود ضروری خواهند دانست. همچنین هر چند زنان مجرد نیز با احتمال این كه در آینده متاهل خواهند شد نیاز به آموزشهایی مشابه با زنان متاهل دارند، اما در عین حال میتوانند نیاز به كسب مهارتهای حرفهای به منظور اشتغال در راستای كسب استقلال مالی بیشتر دارند. در مجموع میتوان گفت داشتن شرایط و ویژگیهای متفاوت نیاز به كسب مهارتهای زندگی مختلفی را نیز میطلبد. این مهارتها میتواند شامل چگونگی برقراری ارتباط با اطرافیان، چگونگی غلبه بر مشكلات موجود و پیشگیری از مشكلات احتمالی، چگونگی سخن گفتن، كسب اعتماد به نفس و هویت مطلوب و غیره باشد. به عنوان مثال زنان متاهل به كسب مهارتهایی در ارتباط با زندگی زناشویی وكسب الگوهای رفتاری مناسب در راستای ایفای نقش همسری و مادری در خانواده بیشتر نیاز دارند. در مقابل برای زنان مجرد كه تعاملات خانوادگی متفاوت دارند نیاز به فراگیری جنبه های دیگری از مهارتهای زندگی از جمله نحوه ارتباط با پدر و مادر و یا خواهران و برادران یا آموزشهایی كه بتواند آن ها را در ازدواج و یافتن همسر مناسب كمك كنند، اهمیت بیشتری میتواند داشته باشند. به عبارت دیگر اگرفقط از منظرآموزشی به رسانهها توجه كنیم، تفاوت اساسی در نیازهای آموزشی زنان مجرد و زنان متاهل میتوانیم پیدا كنیم. این تفاوت برای زنان با دو ویژگی اشتغال و عدم اشتغال نیز وجود دارد.
اشتغال، فضای زندگی كاملاً متفاوتی برای زنان در مقایسه با محیط منزل ایجاد میكند. برقراری ارتباطات سازمانی مناسب نیازمند مهارت و آموزشهای خاصی است كه آن را كاملاٌ با ارتباطات خانوادگی و فامیلی متمایز میكند. رقابت برای ارتقای شغلی و كسب منافع، شناخت حریمهای موجود در ارتباطات سازمانی و چگونگی غلبه بر مشكلات كاری از جمله مهارتهای مورد نیازبرای افراد شاغل است. اشتغال علاوه بر این که زندگی روزمره متفاوتی نسبت به وضعیت خانه داری برای زنان ایجاد میکند، هنجارهای کاملاً متفاوتی را نیز درطول ساعات کاری بر زندگی روزمره آن ها حاکم میکند. بنابراین علاوه بر نیازهای متفاوتی که احتمالاً زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار در استفاده از رسانهها دارند، هنجارهای استفاده از رسانهها نیز برای آن ها متفاوت است. با توجه به این مطالب، شناخت نحوه استفاده رسانهای زنان شاغل علاوه بر این که میتواند تفاوت آن ها را از نظر سلایق و رجحانهای رسانهای كه در ارتباط با اشتغال آن ها شكل میگیرد نشان دهد، هنجارهای حاکم بر استفاده رسانهای در محیطهای کار را در مقایسه با خانه نیز میتواند آشکار کند.
همچنین زنانی كه به خاطر شغل خود ساعاتی ازروز را در خارج از خانه سپری میكنند، نیاز به كسب مهارتهایی در جهت هماهنگی كار بیرون و داخل منزل نیز دارند. در این راستا به عنوان مثال زنانی كه به واسطه اشتغال در بیرون از منزل ساعات كمتری را با فرزندانشان میگذرانند برای جبران آن، نیازبه مهارتهای خاصی در زمینه تربیت كودكان با تخصیص دادن ساعات كمتری به آن ها خواهند داشت. علاوه بر این فراگیری مهارتهای خانهداری و آشپزی سریع كه در تهیه غذا در كوتاهترین زمان ممكن برای اعضای خانواده كمك كند، میتواند ازعلایق زنان شاغل و متاهل باشد.
میزان تحصیلات نیز احتمالاً با نحوه استفاده رسانه ای زنان در ارتباط خواهد بود. مسلماً برای استفاده از رسانههای مکتوب داشتن میزان خاصی از سواد ضروری است .اما این که چگونه میزان تحصیلات زنان در حد دیپلم و بالاتر از دیپلم و با داشتن تحصیلات دانشگاهی، استفاده رسانهای زنان را از یکدیگر متفاوت میسازد میتواند جای سوال باشد. به عنوان مثال از رسانه جدیدی مانند اینترنت چه گروه از زنان و با چه میزان تحصیلاتی بیشتر استفاده میکنند؟ همچنین علاوه بر میزان تحصیلات، تاثیرگذاری سن در استفاده رسانه ای نیز به انحاء مختلف میتواند صورت گیرد. به عنوان مثال کامپیوتر تکنولوژی بسیار جدیدتری نسبت به تلویزیون و رادیو است و استفاده از آن نیاز به مهارت خاص خود دارد. لذا میتوان این سوال را درحوزه مخاطبان رسانهای مانند اینترنت که رسانهای جدید است مطرح کرد که استفاده از آن تاچه حد اختصاص به افراد متخصص به خاطر مهارت استفاده از آن و گروه سنی خاص به خاطر جدید بودن آن دارد؟ هر چند سن و میزان تحصیلات را علاوه بر متغیرهای اصلی، متغیرهای واسطی نیز میتوان به حساب آورد كه شرایط اشتغال و یا تاهل را برای زنان تعیین میکنند.
علاوه برآموزش، نیازهای دیگر افراد با توجه به ویژگیهای ذكر شده با یكدیگر تفاوت میكند و چنانچه برآوردن این نیازها از طریق رسانهها نیز امكان پذیر باشد، استفاده رسانهای افراد از رسانهها در راستای بر آورد این نیازها با همدیگر متفاوت خواهد بود. سرگرمی و اطلاع رسانی از دیگر نیازهای افراد است كه از جمله كاركردهای رسانهها نیز میباشد و تفاوت در نیازهای سرگرمی و سبك زندگی افراد موجب تفاوت دراستفاده رسانهای آن ها میشود. به عنوان مثال اوقات فراغت رابطه مستقیمیبا وضعیت اشتغال افراد دارد. لذا مدت زمان و ساعت استفاده كردن از برنامههای تلویزیون برای پر كردن اوقات فراغت، ارتباط مستقیم با برنامهریزی روزانه افراد دارد. همچنین سن افراد نیز تعیین كننده میزان و نحوه استفاده افراد از رسانهها است. به عنوان مثال افراد مسن به خاطر این كه بیشتر اوقات خود را در منزل میگذرانند از تلویزیون نیز بیشتر استفاده میكنند. علاوه بر این، افراد در سنین جوانی به طور معمول از تفریحات خارج از منزل نیز استفاده میكنند و همه نیازهای سرگرمی خود را از رسانهها رفع نمیکنند. در این میان زنان شاغل، خانهدار، مجرد و متاهل با سنین و میزان تحصیلات مختلف از اوقات فراغت متفاوتی با توجه به سبک زندگی خود برخودارند که بررسی نحوه استفاده رسانهای آن ها با هدف سرگرمی تا حدودی میتواند این تفاوتها را نشان دهد. در نهایت میتوان گفت هر کدام از چهار ویژگی ذکر شده، سبکهای زندگی و روند زندگی روزمره متفاوتی را برای زنان بوجود میآورد که نیازها، سلایق و رجحانهای رسانهای متفاوتی را برای آن ها شكل میدهد. در مجموع میتوان گفت، علیرغم این كه نیازهایی از قبیل كسب اطلاع، آموزش و سرگرمی را میتوان در افراد مشترك در نظر گرفت، اما نحوه برآورد این نیازها و این كه ازچه رسانه و با چه محتوایی برآورده میشود، در ارتباط با ویژگیهای متفاوت از جمله، ویژگی های مورد بررسی در این تحقیق میتواند باشد.
نحوه تفسیر زنان با ویژگیهای متفاوت از بازنماییهای رسانهای
یكی از بحثهایی كه در مطالعات رسانهها وجود دارد، چگونگی بازنمایی1 گروههای مختلف مردم در آن ها است. باز نمایی چنان چه از واژه آن نیز بر میآید، تعریفی مجدد و به تصویر کشیدن دیگری از یک شیئ است. میتوان گفت بازنمایی ارتباط مستقیم با قدرت و دردست داشتن امکاناتی دارد که افراد در به تصویر کشیدن خود یا دیگران دارند. یکی از نقدهایی که نسبت به رسانهها از سوی فمینیستها در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 یعنی هم زمان با موج دوم فمینیسم وارد شده است، نحوه بازنمایی زنان در آن ها است. چرا که یکی از راههایی که مردم به شناخت از خود و دیگران میرسند تصویری است که رسانهها از آن ها ارائه می کنند(پیلچر و ولهان،2005:144 ).
به عبارت دیگر بازنمایی علاوه بر این كه موجب شناخت افراد از یكدیگر میشود، موجب تثبیت یا عدم
__________________________________________________________
1-Representation
تثبیت هویت یک فرد برای خود نیز میگردد.در واقع یكی از هشدارهای مهم فمینیستها در موج دوم نیز این بود كه چون درك مردم از خود و دیگران به مقدار زیادی بستگی به نوع تصویری دارد كه از آن ها در رسانهها ارائه میشود، لذا نحوه بازنمایی آن ها اهمیت پیدا میکند. در مورد زنان تا زمانی که تنها نقش خودرا در قالب یک همسر و مادر ببینند، احتمالاً شناختی که از خود پیدا میکنند تنها مبتنی براین نقشها میباشد. طبعاً تا زمانی که دریک
جامعه تغییراتی در تفکرات و دیدگاه افراد آن و از جمله زنان درباره این موضوع به وجود نیامده باشد، که آن ها میتوانند نقشهای دیگری به جز مادری و همسری در جامعه ایفا کنند، این نوع بازنماییها، به بازتولید این نقشها برای زنان در جامعه ادامه خواهد داد و هر چه بیشتر آن ها را برای ایفای این نقشها آماده خواهد کرد. باید به این نکته اشاره کرد که با توجه به تحقیقات پژو هشگران، سریالهای خانوادگی نقش مهمی در ساخت و تثبیت هویت زنانه داشتهاند و جذابیت آن ها برای زنان به خاطر محتوای آن ها بوده است که تركیبی از درام، اندرز، اخلاقیات، تخیلات و حمایت نمادین از نقش زنان در خانه بوده است (مککوایل،1382:142).
به عبارت دیگر چنانچه یكی از دلایل استفاده رسانهای زنان تثبیت هویت باشد، در جامعهای كه زنان هویت یک زن خانه دار را هویتی مطلوب برای خود میدانند، به استفاده از یک محتوای رسانهای خاص كه در جهت بازتولید و تحكیم چنین هویتی عمل میكند، ادامه خواهند داد. با تغییر ارزشهای حاكم بر یک جامعه، هویتهای ایدهآل نیز برای زنان تغییر میكند. چنانچه به عنوان مثال تحصیل و اشتغال برای زنان نسبت به ازدواج در اولویت قرار گیرد، احتمالاً زنان در پی کسب و تثبیت چنین هویتی خواهند بود. لذا به نظر میرسد لزوم بررسی دیدگاه زنان نسبت به بازنمایی آن ها در رسانهها و نقش این بازنماییها در بازتولید هویت زنان، در شرایط اجتماعی متفاوت و با توجه به ویژگیهای مختلف زنان وجود دارد.
در این جا این سوال پیش میآیدکه زنان با ویژگیهای متفاوت، هویت خود را در رسانهها چگونه تفسیر می کنند؟ اگر در نظر بگیریم كه تفسیر پیامهای رسانهای با توجه به زمینه فرهنگی افراد صورت میگیرد بنابراین زنان با ویژگیهای متفاوت از نظر تاهل، اشتغال، میزان تحصیلات وسن که زمینه فرهنگی متفاوتی برای آن ها به وجود می آورد، احتمالاً تفسیرهای متفاوتی از بازنمایی خود در رسانهها خواهند کرد. به عبارت دیگر با تغییراتی که در جامعه از نظرارزشهای حاكم بوجود میآید، كسب هویتهای مطلوب نیز با توجه به این ارزشها صورت میگیرد. به عنوان مثال چنانچه تحصیلات و اشتغال برای زنان به عنوان ارزش برای در یک جامعه تلقی شود، زنان بیشتر به سمت اشتغال و تحصیلات خواهند رفت و لذا زمانی كه ازدیاد زنان شاغل و تحصیل کرده بوجود می آید و تلاش برای رسیدن به چنین هویتهایی افزایش یابد، بازنماییهایی از زنان كه فقط در راستای تثبیت هویت مادری و همسری است، كاركرد خود را از دست خواهد داد و زنان در مقابل پیامهایی که موقعیت اجتماعی آنان را صرفاً به عنوان مادر یا همسر بازتولید میکند مقاومت خواهند کرد. مقاومت کردن در برابر دریافت یک پیام میتواند تاحدودی در ارتباط با عدم مصرف محتوای رسانهای خاص باشد. یکی از اهداف این تحقیق نیز، کسب آگاهی نسبت به این موضوع است که نحوه تفسیر زنان از بازنمایی خود در رسانهها، تا چه حد و چگونه با استفاده رسانه ای آن ها در ارتباط است.
در نهایت می توان گفت این پایان نامه بر دو فرضیه كلی استوار است:
فرضیههای تحقیق
1- وضعیت اشتغال، وضعیت تاهل، سن و میزان تحصیلات با استفاده رسانه ای زنان در ارتباط است.
2- نحوه تفسیر زنان از بازنمایی زنان در رسانهها با استفاده رسانهای آن ها در ارتباط است.
چارچوب نظری
با توجه به موضوع تحقیق، در فصل دوم به بررسی چند رویكرد خواهیم پرداخت كه بر محور مخاطب فعال هستند. رویكرد استفاده و رضامندی كه از اولین رویكردها در زمینه مخاطب فعال است و رویكرد مطالعات فرهنگی به خصوص مدل كد گذاری- كد گشایی استوارت هال كه به تفسیر مخاطبان با توجه به زمینه فرهنگی و اجتماعی آن ها، تاكید می كند، از جمله این رویكردها هستند. علاوه بر آن به پژوهشهایی در زمینه استفاده رسانهای زنان در جهت غنی تر شدن ادبیات موضوع و بررسی خلاءهای موجود در این تحقیقات و مقایسه آن با تحقیق حاضر، پرداخته خواهدشد.
روش تحقیق
روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق روش تحقیق کیفی از طریق استفاده از تکنیک گفت وگوی عمیق یا مصاحبه است. با توجه به این که در این تحقیق نیاز به آگاهی به برنامه روزانه و سبک زندگی و نحوه تفسیر پیامهای رسانهای زنان وجود دارد، لذا این روش مناسبتر تشخیص داده شده است. در فصل سوم به تفصیل به ویژگیهای این روش و علل استفاده از آن پرداخته خواهدشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-10-04] [ 12:07:00 ب.ظ ]
|