کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



آخرین مطالب


جستجو


 



 

ویلسون[۹۵] (۲۰۰۹)، در تحقیقی روی متغیر­های زیادی از جمله صفات شخصیت، خودکارآمدی ‌به این نتیجه رسید که بین صفات شخصیت و خودکارآمدی رابطه معنی داری یافت شده است. This study, grounded in the five-factor model (FFM) of personality traits, self-efficacy, and stress theories, sought to determine whether self-assessments of the NEO-Five Factor Inventory, the Nursing Practice Self-Efficacy survey, and the Susceptibility Under Stress Survey would predict academic performance, as measured by grade point average (GPA). این مطالعه، بر اساس صفات شخصیتی، در مدل پنج عاملی نئو (FFM NEO)، به دنبال تعیین اینکه آیا خود­ارزیابی پرسشنامه پنج عاملی نئو و تمرین بررسی خودکارآمدی پرستاری با هم ارتباط دارند یا نه؟، اندازه ­گیری شده است. The sample consisted of 197 nursing students attending 2-year nurse education programs at 3 community colleges in the northeastern United States. نمونه پژوهش شامل ۱۹۷ دانشجوی پرستاری حاضر در برنامه ­های آموزش پرستاری ۲ ساله در ۳ کالج محلی در شمال شرقی ایالات متحده است.This correlational, quantitative study examined the relationship among the personality traits of the FFM, self-efficacy of job performance, stress susceptibility, and the GPAs of nursing students. این مطالعه به بررسی همبستگی رابطه بین صفات شخصیتی FFM، خودکارآمدی شغلی دانشجویان پرستاری پرداخته است. Multiple regression analysis was used to examine the strength of the relationship among the variables. در بررسی استحکام رابطه بین متغیرها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. Self-efficacy and conscientiousness were significant predictors of GPA.خودکارآمدی و وجدان پیش‌بینی قابل توجهی از میانگین بررسی­ها را دارا بودند.

 

در تحقیقی که در مرکز تحقیقات پیش­گیری وسلامت در دانمارک در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۶ با عنوان انجمن[۹۶] صفات پنج عامل شخصیت واسترس درک شده:اثر واسطه­ای خودکارآمدی چیست؟ انجام شده بود، مطالعه با بهره گرفتن از یک نمونه از جمعیت بزرگ با هدف بررسی ارتباط احتمالی بین استرس ادراک شده و ابعاد شخصیتی روان­رنجوری، برون­گرایی، باز بودن، توافق و با­ وجدان، و بررسی نقش خودکارآمدی عمومی شروع شد. مردان و زنان نمونه ۳۴۷۱ نفر از افراد ۱۸- ۶۹ ساله، به طور تصادفی در حومه کپنهاگ انتخاب شدند. آنهاWe used the NEO Five-Factor Inventory (NEO-FFI), Cohen’s Perceived Stress Scale and the General Self-Efficacy Scale.آنآآاااعتااعتلارل از پرسش­نامه پنج عاملی(NEO-FFI )، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر استفاده کردند.Negative associations were found between perceived stress and extroversion, conscientiousness, agreeableness, and openness – the latter initially non-significant – whilst neuroticism had a positive association.The associations with agreeableness and openness became positive and significant, respectively, when GSE was included. ارتباط بین توافق وگشودگی به تجربه مثبت و معنی دار شد، زمانی که خودکارآمدی گنجانده شد.The strongest stress-association was found for neuroticism. قوی­ترین ارتباط استرس برای روان­رنجوری یافت شد. تاثیر و تفسیر GSE was shown to change the impact and interpretation of the personality dimensions on perceived stress. خودکارآمدی نشان داده شده برای تغییر ابعاد شخصیت بر استرس درک شده است. These results indicate that GSE is an important factor to consider in the link between personality and perceived stress. این نتایج نشان می­دهد که خودکارآمدی عامل مهمی در ارتباط با شخصیت و استرس درک شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 12:44:00 ب.ظ ]




 

ثانیاًً- اگر برای شناخت حقیقت مجازات به تاریخ مراجعه کنیم ، ملاحظه می شود که مجازات در ابتدای امر عبارت از عکس العمل جـامعه در مقابل عمل مـجرمانه بوده ، ولی بعد ها که جامعه تشکیلات وانتظامـی یافت و دولـت به وجود آمد ، این عکس العمل اجتماعی هم شکل حقوقی به خود گرفت . بنابرین مجازات باید هدفی را تعقیب واین هدف می بایست در تعریف کاملاً مشخص گردد.

 

ثالثاً- واضع واجرا کننده مجازات باید در تعریف ذکر شود.

 

رابعاً- محدوده مجازات باید مشخص شود.

 

با توجه ‌به این نکات میتوان مجازات را این گونه تعریف کرد:« مجازات مجموعه قواعد مورد تأیید جامعه است که ضامن اجرای عدالت واقعی است وسعی در هدایت مجرم اصلی و یا احتمالی، بازدارندگی دیگران از ارتکاب جرم ، ارضاء فطرت عدالت خواهی مجنی علیه و حمایت از جامعه را دارد که توسط قوه مقننه وضع و به وسیله قوه قضاییه به مورد اجرا گذارده می شود» حال که مجازات از نظر حقوقی مشخص شد، باید دید قانون گذار جرم را چگونه تعریف نموده است : در ماده ۲قانون مجازات اسلامی آمده است :«هر فعل وترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می شود»

 

با توجه به منطوق این ماده وتعریف اصطلاحی مجازات ، میتوان چنین نتیجه گرفت که:«مجازات آزاری است که قاضی به علت ارتکاب جرم به نشانه نفرت جامعه از عمل مجرمانه و مرتکب آن برای شخصی که مقصر است برطبق قانون تعیین می‌کند. آزار را، که صدمه ای به حقی از حقوق مجرم وارد می آورد نباید هدف مجازات تلقی کرد . هدف مجازات اصلاح مجرم ، دفاع اجتماعی واجرای عدالت است. آزار وسیله نیل ‌به این هدف عـالی است. مجازات قاضی در حدودی که قانون مـعلوم نموده است ، تعیین می‌کند . مـجازات ضامن اجراء قواعد مـربوط به نظم عمومی است واز سایر وسایل تضمینیه مـمتاز ومشخص است. مـجازات شخصی است و برای همه یکسان است.»[۸]

 

گفتار دوم-تعریف مجازات در اصطلاح

 

مجازات یا کیفر در اصطلاح به معنای این است که اگر کسی عمل خلاف اخلاق عمومی یا عرف و عادت آن جامعه یا خلاف قانون انجام دهد چون آن عمل بد است پس باید عقوبت و پاداش آن عمل را ببیند یعنی تنبیه شود و یا مجازات شود تا هم خود و هم دیگران متنبه شوند و دیگر آن عمل را انجام ندهند یعنی باید مشقت آن عمل را بچشد و متوجه شود نتیجه آن عمل بد چیست. حال در قانون به ازای هر عمل بد و خلاف که قانون‌گذار بیان کرده چه امری بد و خلاف است تنبیه هم بیان کرده که به آن تنبیه مجازات و به آن عمل بد جرم می گوئیم به طور ساده و عامیانه می گوئیم اعمالی که ممنوع است و کسی نباید آن را انجام دهد و برای جامعه خطر دارد و حتی برای از بین بردن آرامش مردم خطر دارد و فراتر از آن بیان می کنم برای مراودات اجتماعی مردم با مردم و مردم با جامعه و جامعه با مردم و دولت با مردم و مردم با دولت حتی روابط بین‌المللی خطر دارد و در روابط فرهنگی و اجتماعی و روابط اقتصادی و … خطر دارد که نباید آن را انجام داد چنانچه هر کس آن عملی را که قانون گذار آن را خلاف می‌داند و به ‌عنوان واژه جرم بیان کرد انجام مرتکب جرم شده و قانون گذار برای آن مجازات تعیین کرده و مقدار مجازاتش را همان قانون گذار پیش‌بینی ‌کرده‌است که بدیهی ترین روش برای جلوگیری از آن عمل جرم و خلاف همین مجازات پیش‌بینی شده است.[۹]

حال جرم را از منظر قانون تعریف می‌کنیم که در ماده ۲ قانون مجازات اسلامی قدیم بیان شده فعل یا ترک فعلی است که قانون برای آن مجازات تعیین کرده باشد یا جرم عملی است که قانون برای آن مجازات تعیین ‌کرده‌است مثلاً کوپن، خرید و فروشش جرم نیست چون هر خلاف جرم نیست. جرم شدت و ضعف دارد و همه جرمها مجازاتشان مساوی نیستند. اساس این ماده تاسی از اصل ۳۶ قانون اساسی بوده که همان اصل قانونی بودن جرم و مجازات است که در تمام کشورها پذیرفته شده است حتی در قرآن هم یکی از منابع معرفی شده است سوره طلاق آیه ۷ «لایکلف الله نفساً الا ما ایتها» خداوند بدون اینکه قانون و مقررات وضع کرده باشد کسی را تکلیف بر امری نمی کند. یا قاعده عقلی: قبح عقاب بالا بیان هم عدم مجازات قبل از وضع قوانین و مقررات است. حتی در ماده ۱۵ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که از مصوبات مهم مجمع عمومی سازمان ملل متحد است مقرر می‌دارد هیچ کس را به علت فعل یا ترک فعلی که در موقع ارتکاب بر طبق قوانین ملی یا بین‌المللی جرم نبوده محکوم نمی کنند و علی الهذا پس متنبط از این مقدمه جرائم به ناشی از فعل و ترک فعل تقسیم می‌شوند یعنی جرم چنانچه ناشی از فعل باشد مثل سرقت و کلاهبرداری و … که عنصر مادی آن جرم را شکل می‌دهد فرد مجازات می شود همچنین جرم ناشی از ترک فعل باشد یعنی عملی را که بعهده آن فرد باشد بهتر بیان شود چنانچه فرد مکلف است برابر مقررات انجام دهد اما آن عمل را ترک می‌کند مانند نفقه دادن مرد به همسر و فرزندان اما به هر دلیل ترک می‌کند مجازات می شود. حال عنصر مادی جرم چه اهمیتی در تعیین مجازات دارد؟ عنصر مادی جرم یعنی قصد ارتکاب جرم وقتی قابل مجازات است که به صورت یک عمل خارجی فعلیت و عینیت پیدا کند پس عنصر مادی جرم تنها شامل رفتاری را که از مرتکب سر می زند نیست زیرا عنصر مادی جرم دارای اجزاء مختلفی است:۱- رفتار فیزیکی ۲- فعل یا ترک فعل یعنی (کردار و گفتار)۳- نتیجه، که بدون آن ها عنصر مادی جرم تحقق پیدا نمی کند یعنی اساساً جرم رخ نمی دهد. البته رفتار فیزیکی فرد بسیار مهم است و اگر در شرایط خاصی فراهم شود جرم اتفاق می افتد کسی منتج به نتیجه جرم خواهد بود مثل چاقو زدن یا سم دادن یا ماده ۷۰۲ و۷۰۶ قانون مجازات اسلامی ضمناً گاهی اوقات دو جزء فعل و ترک فعل هم ‌به تنهایی عامل جرم می شود بدون رفتار فیزیکی مثلاً سوزانیدن عمداً برای تخریب اتومبیل فردی مانع را پایین نمی آورد و موجب خسارت می شود همین امر ‌به تنهایی اتمام تخریب اطلاق می شود که البته بعضی افراد کاری را انجام می‌دهند که آن فعل جرم است و بعضی مواقع انجام نمی دهند آن عمل جرم است مانند ترک انفاق ماده ۶۴۲ قانون تعزیرات یا عدم ثبت واقعه ازدواج دائم ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلام یا عدم قبول یا رسیدگی به شکایت یا تصمیم از سوی مقامات قضایی ماده ۵۹۰ قانون البته این موضوع قوانین در تمام کشورها است حتی در قانون کامن لا انگلستان هم دیده می شود به طور مثال عدم افشا جنایت به کشور. در نتیجه برای تحقق هر جرمی لزوماًً عنصر مادی در خارج باید باشد یعنی رفتار مجرمانه مثبت از شخص ‌سر بزند.[۱۰]

 

جا دارد جرم را از زوایای مختلف تعریف کنیم که می‌تواند مؤثر در کاهش جرائم و یا پیشگیری از جرم خواند مانند:

 

 

۱- مفهوم اخلاقی جرم که از ندای درونی انسان است که بدون دخالت دولت است یعنی میزانی برای تشخیص نیکی و بد رفتاری و ضابطه تمیز حق و عدالت از ظلم و ستم که افراد رعایت آن را محترم و واجب می دانند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-16] [ 09:06:00 ب.ظ ]




فریز (۱۹۷۸؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰) زمان را در مفهوم روانشناسی به عنوان میزان زمان صرف شده برای ادراک محرک در یک‌زمان معین بدون مداخله تکرار در طول یا بعد از ارائه محرک در طیفی ۲ تا ۵ ثانیه تعریف می‌کند؛ به عبارت دیگر زمان چیزی متفاوت از رویداد‌هاست که ما آن را دریافت نمی‌کنیم ولی در آن تغییراتی می‌دهیم یا رخدادهایی ایجاد می‌کنیم. همان طور که استدلال شده است ما فقط رخدادها را درک نمی‌کنیم بلکه ارتباط زمانی آن‌ ها با هم را درک می‌کنیم (تجربه و ادراک زمان، ۲۰۰۴).

 

ادراک زمان نشان می‌دهد که در لحظه‌ی فعلی افراد ممکن است گذشته را به یاد بیاورند، آینده را پیش‌بینی و حال را درک کنند (شیپ و همکاران، ۲۰۰۹). از این‌رو می‌توان ویژگی‌های اصلی ادراک زمان را برآورد، تولید و بازسازی دانست (ویتمن و پاولوس،۲۰۰۷). برآورد زمان در تکالیف برآورد زمانی و از طیف میلی‌ثانیه تا ساعت اندازه‌گیری می‌شود (روبیا، ۲۰۰۶) یعنی آزمودنی می‌بایست زمانی را که گذشته است، گزارش دهد (باورمیشر و ‌بار کلی‌، ۲۰۰۵) در این حالت مدت‌زمان به وسیله شمارش واحدهای زمانی انباشته‌شده در ذهن به دست می‌آید چنانچه این واحدهای ذهنی بیشتر از گستره‌ی زمان واقعی باشد بیش برآوردی رخ می‌دهد (باورمیشر و ‌بار کلی‌، ۲۰۰۵) و برعکس، در تکالیف تولید به آزمودنی‌ها گفته می‌شود که فاصله زمانی داده‌شده به آن‌ ها را در واحدهای قراردادی ایجاد کنند (روبیا، ۲۰۰۶). افراد در تکالیف برآورد و تولید مدت‌زمان به دلیل تداخل مکانیزم توجه و برانگیختگی، تفاوت‌های فردی را به نمایش می‌گذارند (ویتمن و پاولوس، ۲۰۰۷) و در تکالیف بازسازی زمانی با برخی ابزارهای غیرکلامی مثل روشن و خاموش کردن چراغ‌قوه یک مدت‌زمان را نشان می‌دهند سپس از آزمودنی می‌خواهند که همان مدت‌زمان را با همان ابزار یا با کمک یک پاسخ حرکتی تکرار کنند. در این تکلیف فرایندهای برآورد و تولید زمان را با هم ترکیب می‌کند (یلامر و هامفری، ۲۰۰۹) و می‌تواند به صورت نمونه های معطوف به گذشته یا آینده باشد در حالی که فرایند زمان می‌تواند صرفاً به وسیله پارادایم معطوف به آینده شناخته شود (کارمسی و همکاران، ۲۰۰۹).

 

یکی از ویژگی‌های کلی زمان این است که یادآوری زمان معطوف به گذشته[۱۲۸] است یا به آینده[۱۲۹]، یادآوری هنگامی که معطوف به گذشته باشد دو توانایی عمده را در حافظه شامل می‌شود: ۱٫ پردازش شرایط و موقعیت رخداد که تداعی شرایطی است که رخداد در آن اتفاق افتاده است و ۲٫ پردازش فاصله که شامل برآورد مدت‌زمانی است که از گذشته تا زمان حال سپری شده است (گروندین، ۲۰۱۰) و اگر یادآوری زمان معطوف به آینده باشد شامل توانایی برنامه‌ریزی و تنظیم تعهد‌ها و نگه‌داری آن‌ ها و به اجرا درآوردن آن‌ ها در متن و زمینه‌ی مناسب است و این زمینه‌ی مناسب می‌تواند دارای زمان (مثل ۵ بعدازظهر) یا زمان ویژه‌ای (مثل ۵ دقیقه) باشد (روی[۱۳۰] و کریستنفیلد[۱۳۱]، ۲۰۰۸؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰). در شرایطی که از آزمودنی‌ها خواسته می‌شود که زمان را مورد قضاوت قرار دهند، روان شناسان تجربی تمایزی میان دو یادآوری قرار می‌دهند، در شرایط معطوف به گذشته، آزمودنی‌ها قبل از انجام تکلیف می‌بایست قضاوت زمانی را انجام دهند و در این پژوهش‌ها معمولاً از فواصل خیلی کوتاه (درنهایت چند ثانیه) استفاده می‌کنند (زاکی[۱۳۲] و بلاک[۱۳۳]، ۲۰۰۴). زاکی (۱۹۹۲؛ به نقل از فلک، ۲۰۰۰).

 

آزمایشی روی کودکان ۷ و ۹ ساله بهنجار انجام داد و از آنان خواست که با نور چراغ‌قوه مدت‌زمان ویژه‌ای را بازسازی کنند. او دریافت که در آزمایش معطوف به آینده، فاصله زمانی قضاوت شده طولانی‌تر از آزمایش معطوف به گذشته است. این نتیجه توسط ‌بار کلی‌ (۱۹۹۷) نیز تأیید شد.

 

در واقع اختصاص دادن توجه برای فکر کردن ‌در مورد گذشته، حال و آینده منبع زمان محسوب می‌شود و چگونه به هم ربط دادن تجارب گذشته، موقعیت کنونی و انتظارات از آینده با در نظر گرفتن نگرش، شناخت و رفتار خود فرد فهم زمان را مهم می‌کند (شیب و همکاران، ۲۰۰۹).

 

۲-۶-۲- پردازش اطلاعات زمانی

 

مغز ما در هاله‌ای از ابهامات و معلومات قرار می‌گیرد و ارتباط آن با جهان بیرون از طریق علائم (سیگنال)‌ الکتریکی برون‌داد و درون‌داد در مسیرهای عصبی است (ایگلمن، ۲۰۰۹). به‌طورکلی دو رویکرد روان‌شناختی و عصب‌شناختی در پاسخ به چگونگی پردازش اطلاعات زمانی مطرح می‌شود.

 

الف: رویکردهای روان‌شناختی

 

در این رویکرد پژوهشگران تلاش می‌کنند ادراک زمان را با متغیرهای حافظه (اورنستین، ۱۹۶۹) و توجه (بوهوسی[۱۳۴] و مک[۱۳۵]، ۲۰۰۹؛ بولتز[۱۳۶] و براون[۱۳۷]، ۲۰۰۲؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰) بررسی کنند. در این مورد سه دسته الگو و مکانیسم برای توضیح ادراک زمان می‌آید، الگوهای ضربان‌ساز- ذخیره کننده، الگوهای تدریجی و الگوهای تعیین نوسانگری (‌تو پلاک و همکاران، ۲۰۰۶). هر کدام از این الگوها با مکانیسم‌های روان‌شناختی و عصب‌شناسی متفاوتی شناخته‌شده‌اند ولی در همه این الگوها، ساعت درونی[۱۳۸] دارای یک مؤلفه ساعت، حافظه و تصمیم‌گیری است؛ به عبارت دیگر لازم است مکانیزمی‌برای محاسبه فواصل، ذخیره اطلاعات واردشده و مقایسه فواصل مختلف باشد (‌تو پلاک و همکاران، ۲۰۰۶). در الگوی ضربان‌ساز، ضربان قلب محاسبه کننده‌ مؤلفه‌های ورودی است. ضربان قلب به عنوان یک ساعت است و بهترین ویژگی آن تولید میزان زمانی است که توالی جدی زمان واقعی را در برمی‌گیرد. در این الگو توجه مهم‌ترین تعیین‌کننده برای ورود و خروج اطلاعات است. اطلاعات برگرفته از زمان به وسیله ضربان قلب توسط حافظه کاری نگهداری و در آنجا عمل به لحظه رسانی انجام می‌شود. سر‌انجام اینکه هراندازه اطلاعات بیشتر باشد مسئولیت حافظه کاری و توجه هم بیشتر می‌شود (‌تو پلاک و همکاران، ۲۰۰۶). در تفسیر مبتنی بر الگوهای نوسانگری که توسط تریزمن[۱۳۹] و همکاران (۱۹۹۰؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰) ارائه شده است، دو مؤلفه متوالی است یکی از مؤلفه‌ها نوسانگر زمانی[۱۴۰] و دیگری واحد درجه‌بندی[۱۴۱] است. نقش نوسانگر زمانی در این الگو به عنوان یک ضربان‌ساز است که ضربان‌هایی بیرون می‌آورد که به واحدهای درجه‌بندی تبدیل می‌شوند (تریزمن و همکاران، ۱۹۹۰؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰) و دستگاه درجه‌بندی، درباره این فراوانی را به عنوان کارکرد اثرات بیرونی و ویژگی‌های تکلیف اندازه می‌گیرد و هردوی آن‌ ها با هم اطلاعات زمانی را فراهم می‌آورند (تایر،۲۰۰۰). به عبارت دیگر ادراک زمان می‌تواند با بهره گرفتن از یک کرنومتر ذاتی حاصل شود. ویژگی این کرنومتر این است که ضربان‌هایی که به وسیله ضربان‌ساز در فواصل منظم ایجادشده در یک مخزن ذخیره می‌کند و این مخزن زمان را نشان می‌دهد. در این کرنومتر دو عامل زمان و حافظه مهم است زیرا پژوهش‌های روی حیوانات و انسان‌ها آشکار می‌کند که در تکالیف زمانی نواحی مغزی فعال می‌شوند که در پردازش توجه و حافظه کاری درگیر شده است (بوهوسی و مک، ۲۰۰۹؛ به نقل از ‌تو پلاک و همکاران، ۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-15] [ 12:45:00 ب.ظ ]




-دلبستگی همدلانه[۲۳۸]: این نوع ابراز علاقه، بر اساس درک واقعی از احتیاجات دیگر اعضا خانواده است و موجب رفع نیازهای آنان می‌گردد.

 

-دلبستگی درهم تنیده[۲۳۹]: در این نوع، ابراز علاقه عاطفی بسیار شدید است و برخی از اعضای خانواده از حمایت بیش از اندازه اعضای دیگر برخوردار هستند به نحوی که سبب آسیب پذیر شدن ساختار ارتباط می‌گردد (بینا و نیک اختر، ۱۳۷۵).

 

کنترل رفتار[۲۴۰]

 

کنترل رفتار الگویی است که خانواده در مدیریت رفتار در ۳ حوزه با آن سازگار می شود. ۱)موقعیت های خطرناک فیزیکی ۲) موقعیت هایی که شامل ارضاء سلیقه ها و نیازهای زیستی- روانی[۲۴۱] می شود و ۳) موقعیت هایی که رفتار اجتماعی میان فردی بین اعضای خانواده و افراد بیرون خانواده را شامل می­ شود. خانواده ها می‌توانند سخت[۲۴۲]، انعطاف پذیر[۲۴۳] به حال خود واگذار شده[۲۴۴] یا آشفته[۲۴۵] باشند (کیتنر، هرو و گلیک، ۲۰۱۰).

 

– سخت: رفتارهایی که در این کنترل انجام می‌گیرد، قابل پیش‌بینی است. در این نوع کنترل هر چند وظایف در خانواده انجام می شود، اما پویایی و سازندگی لازم وجود ندارد. حدود هر عضو خانواده مشخص است و از آن حد کسی حق ندارد پا را فراتر بگذارد وگرنه شدیداًً با او برخورد می شود.

 

-انعطاف پذیر: رفتار هایی که در این نوع کنترل انجام می شود، قابل پیش‌بینی، سازنده و با قابلیت انعطاف بالا است. در این نوع کنترل، وظایف اعضای خانواده به خوبی انجام می‌گیرد و در عین حال، پویایی و سازندگی لازم در خانواده ها نیز وجود دارد.

 

-به حال خود واگذار شده: در خانواده هایی با این نوع کنترل، بی تصمیمی حاکم است. مدیریت لازم وجود ندارد و هر کسی به سویی می رود. لذا، انجام وظایف در این خانواده ها با مشکل همراه است، چون هیچ فردی نقش خاصی را به عهده ندارد.

 

-آشفته: کنترل رفتارها در این خانواده ها غیر قابل پیش‌بینی و بدون سازندگی است. کنترل گاهی انعطاف پذیر، گاهی بدون انعطاف و در پاره ای موارد بدون دخالت است (بینا و نیک اختر، ۱۳۷۵).

 

خانواده هایی با عملکرد مطلوب تلاش می‌کنند تا در مدیریت تجربه های رفتاری با خانواده از روش­های انعطاف پذیر استفاده کنند، اما به اعضا این اجازه را هم می‌دهند که ‌در مورد قواعد برای استحکام آن در همه موقعیت ها مذاکره شود. عدم توافق بین اعضای خانواده می‌تواند اتفاق بیفتد، اما آن­ها روش هایی برای حل دوباره دارند. خانواده هایی با عملکرد مطلوب تلاش نمی کنند که قواعد را به خاطر رعایت حال برخی از اعضای خانواده نادیده بگیرند (دپاول، ۲۰۰۶).

 

انواع مدل های خانواده درمانی برای درمان وابستگی به مواد

 

خانواده درمانی راهبردی مختصر (BSFT[246])

 

با احترام به بانیان این نظریه، باید گفت که این رویکرد برگرفته از رویکرد خانواده درمانی ساختاری (مینوچین، ۱۹۷۴؛ مینوچین و فیشمن، ۱۹۸۱) و خانواده درمانی راهبردی (هیلی، ۱۹۷۶) است.

 

BSFT بر سه سازه مرکزی استوار است: ۱) الگوهای تعاملی ساختاری و راهبردی سیستم (زاپوزینک و ویلیامز[۲۴۷]،۲۰۰۰). خانواده سیستمی است که مرکب از افرادی می‌باشد که رفتارهایشان ضرورتاً بر اعضای دیگر خانواده تأثیر می‌گذارد. علاوه بر این اعضای خانواده با این رفتارها عادت می‌کنند. رفتارهایی که هزاران بار در طی سالیان متمادی رخ داده است. این رفتارها هستند که به صورت مشترک، سیستم خانواده را پی ریزی می‌کنند. ۲) الگوهای تعاملی تکراری، ویژگی های فردی یک خانواده هستند. ساختار خانواده ناسازگار با تعاملات تکراری خانواده مشخص می شود. از ویژگی های این خانواده این است که اعضای خانواده، با تکرار این الگوها، پاسخ های نامطلوب اعضای دیگر خانواده را باعث می‌شوند. در نگاه مفهومی سیستمی خانواده، یک ساختار ناکارآمد خانواده، نقش مهمی در بروز و حفظ مشکلات رفتاری، مصرف مواد و دیگر رفتارهای ضد اجتماعی دارد (زاپوزینک و کاست ورس[۲۴۸]، ۱۹۹۹).

 

هدف BSFT این است که الگوهای رفتاری تکراری یا سیستم اجتماعی و فردی خانواده که در رسیدن خانواده به اهداف، موفق نیستند را مورد توجه قرار دهد. این باعث می شود که ماهیت تعاملات اجتماعی اعضای خانواده که گاهی اوقات به فرایند خانواده مربوط می شود را مورد توجه قرار دهد (روبینز، زاپوزینک، الکساندر و میلر[۲۴۹]، ۱۹۹۸). فرایند خانواده عبارت است از ماهیت تعاملات یا سبک ارتباطی که شامل همه آن چیزی می شود که ارتباط غیر کلامی، نظیر احساسات، تن صدا و رابطه حسنه پایدار خانواده را در برمی گیرد. ۳)مداخلات راهبردی که مشکل مدار هستند، کاربردی، دقیق و حساب شده اند. جنبه مهم دیگر مداخلات عملی این است که تمرکز بر یک جنبه از واقعیت خانواده را انتخاب می‌کند (یک جوان مصرف کننده مواد[۲۵۰] که درد می کشد)، که این مسئله به عنوان یک فوریت دیده می­ شود. به جای اینکه خانواده را در یک موقعیت واقعی داخل کنیم، نظیر یک تمرین عملی، تمرکز بر عمل کردن بر بخشی از سیستم خانواده است که به صورت تلاشی در جهت خلق یک حرکت به سمت خارج شدن از مشکل یا فراسوی آن، که الگوهای تعاملی ناکارآمد خانواده است، می‌باشد (رابینز و زاپوزنیک[۲۵۱]، ۲۰۰۰).

 

BSFT اهداف خود را برای تغییر الگوهای خانوادگی مشکل دار که سوء مصرف مواد و علائم مرتبط را حفظ ‌می‌کنند و همچنین مداخله در مدرسه و دیگر نظام ها برای کاهش خطر و تقویت عوامل محافظت کننده از خانواده درمانی ساختاری و راهبردی اقتباس می‌کند. در مطالعه ای بر روی نوجوانان مصرف کننده مواد، BSFT به نحو مؤثری مصرف ماریجوانا و مشکلات رفتاری را کاهش داد و کارکرد خانواده را در مقایسه با درمان گروهی بهبود بخشید (سانتیسبان و همکاران[۲۵۲]، ۲۰۰۳). در مجموع، BSFT برای سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان بسیار نوید بخش بوده است (آستین، مک گووان و واگنر[۲۵۳]، ۲۰۰۵).

 

خانواده درمانی چند بعدی ([۲۵۴]MDFT)

 

خانواده درمانی چند بعدی ([۲۵۵]MDFT) (لیدل، ۲۰۰۲) به عنوان یکی از مؤثرترین مداخلات سوء مصرف مواد در نوجوانان در نسل جدیدی از درمان های جامع، چند مؤلفه ای و نظری حاصل و به لحاظ تجربی شناخته شده است (آستین و همکاران، ۲۰۰۵؛ برانیگان، شاکمن، فالکو و میلمن[۲۵۶]، ۲۰۰۴). خانواده­درمانی چند بعدی بر اساس اصول خانواده درمانی ساختاری-راهبردی[۲۵۷] است (استانتون[۲۵۸]، ۱۹۸۱؛ استانتون، تاد[۲۵۹] و همکاران، ۱۹۸۲؛ تاد و سلیکمن[۲۶۰]، ۱۹۹۱). ولی اهداف، مکانیسم ها و روش های تغییر دیگری را هم ترکیب ‌کرده‌است. برای مثال، MDFT بر کل خانواده، که متمرکز بر خرده نظام ها همچون سیستم خانواده احاطه دارد. این دیدگاه به مراجعان کمک می‌کند تا پریشانی و غم هایشان را کاهش دهند و به والدین کمک می‌کند تا به صورت انعطاف پذیر با یکدیگر گفتگو کنند. این مدل بالینی از طریق پژوهش های بسیاری روی نوجوانان و همچنین والدین که صورت گرفته است، به وجود آمده است (لیدل و اسمیت[۲۶۱]، ۱۹۹۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-14] [ 10:58:00 ق.ظ ]




۱٫۱٫۱      اجرای فعالیت های منابع انسانی الکترونیکی

واقعیت این است که، همه چیز وابسته به استراتژی‌های مدیریت منابع انسانی است، استراتژی‌های مدیریت منابع انسانی متفاوت، نیازمند طراحی‌ها و تاکیدات متفاوتی بر سیستم‌های منابع انسانی الکترونیک است.که‌هو و همکاران[۱](۲۰۰۵) متذکر می‌شوند که فرهنگ کلی سازمان و استراتژی منابع انسانی تعیین کننده روش و سبک استفاده‌ی سازمانها از سیستم های منابع انسانی الکترونیک است. برنامه‌های الکترونیکی هم می‌تواند به عنوان بخشی از برنامه‌های وسیع از فرایندهای و سیستم‌های منابع انسانی بکار گرفته شوند و هم به عنوان یک سیستم مستقل منابع انسانی. به هر حال، سازمانها نیاز به توسعه اصول راهنمای مرتبط با مباحث و موضوعاتی که در ادامه بیان می‌شوند، دارند.

عکس مرتبط با منابع انسانی

    • مدیریت ریسک مرتبط با استخدام
    • تصمیم گیری در مورد خرید یا ایجاد فناوری اطلاعات منابع انسانی داخلی و فراهم آورندگان آن
    • تخصص منابع انسانی در مقابل اتوماسیون در فرایند ارزیابی از طریق بکارگیری فناوری اطلاعات

  • کارکردهایی که سیستم برای حمایت می‌خواهد طراحی کند.
  • مالکیت
  • تلفیق ارزیابی از طریق فناوری اطلاعات با دیگر سیستم ها و فرایندهای منابع انسانی
  • فرایندهای بازار آزاد در مقابل فرایندهای تدوین شده.

امروزه در مدیریت ریسک، اعتماد زیادی به سیستم اطلاعاتی وجود دارد. این سیستم‌های می‌توانند هم به منظور نظارت بر کارمندان به منظور حصول اطمینان از وجود مهارت‌های مورد نیاز و هم به منظور اطمینان از کیفیت نیروی انسانی بکار گرفته شوند.

که‌هو و همکاران(۲۰۰۵) گزارش دادند که به همان نسبتی که بکارگیری سیستم‌های اطلاعاتی در حال افزایش است، تمایل برای خرید به جای ایجاد ٱن در سازمان در حال افزایش است. برای فرایندهای مدیریت منابع انسانی معمولی و متعارف، گروه‌های فناوری اطلاعات منابع انسانی داخلی توانایی کمتری به منظور رقابت با سایر سازمانهای توسعه یافته دارند. که‌هو و همکاران(۲۰۰۵) نتیجه گرفتند که به طور روز افزونی احتمال اینکه سازمانهای بیشتری، خرید را به منظور پاسخگویی به پیشرفت‌های بکارگیری سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان، به ایجاد ترجیح دهند، بیشتر است و این اقدام به نظر اقتصادی تر، اثربخش تر و عملی‌تر به نظر می‌رسد.

عکس مرتبط با اقتصاد

پس از اینکه سازمان تصمیم گرفت که نیاز خود را از طریق ایجاد یا خرید تامین کند، تصمیم حیاتی بعدی، این است که چه تخصص کارکردی مدیریت منابع انسانی (به عنوان مثال ارزیابی، جبران خدمات و یا آموزش و غیره) سازمان نیاز دارد که باید از طریق این سیستم‌ها تامین شود. حداقل سازی حمایت متخصص مدیریت منابع انسانی در همه فرآیندهای مدیریت منابع انسانی، هدف نهایی منابع انسانی الکترونیک است. که‌هو و همکاران(۲۰۰۵) به سازمانها اخطار دادند که از نقطه نظر موفقیت بلند مدت، بهترین پاسخ  این نیست سازمان تاحدی فناوری را بکار گیرد که از لحاظ فنی امکان پذیر است، زیرا در زمینه‌ی تخصصی بالایی شبیه به مدیریت منابع انسانی، هم تخصص و هم پاسخگویی و مسئولیت مهم است، تصمیمات، پیشنهادات و مشاوره هایی که مدیریت منابع انسانی ارائه می‌کند از وظایف و مسئولیت‌های مدیریت منابع انسانی است که ضرورتاً در تخصص آنها ریشه دارد.

۱٫۱٫۱٫۱                    کارمند یابی وجذب الکترونیکی[۲]

از طریق وب سایت‌های سازمان، نرم‌افزارهایی که می‌توان بکار گرفت و پیوند دادن استراتژی جذب به بازار نیروی کار خاص(به عنوان مثال، مهندسانی با یک ویژگی خاص یا متقاضیان شغلی که به دو زبان مسلط هستند) و از طریق بکار گیری وب سایت‌های خاص، امروزه بین ۷۰ تا ۹۰ درصد از سازمانهای بزرگ، سیستم های جذب الکترونیک را بکار می‌گیرند و پیش بینی شده که این رقم به بیش از ۹۵ درصد در آینده‌ای نه چندان دور برسد(کپلی[۳]، ۲۰۰۱؛ کدار[۴]، ۲۰۰۳).

با این همه، بسیاری ازسازمانها معتقدند که سیستم‌های جذب الکترونیک، توانایی سازمانها برای جذب اثربخش را افزایش می‌دهد چرا که به آنها این توانایی را می‌دهد تا به بازار نیروی کار وسیعتری دسترسی داشته باشند. پژوهش‌های مختلف نشان می‌دهد که جذب الکترونیک تنها تعداد افراد متقاضی را افزایش می‌دهد  به عبارت بهتر بازار و سیعتری را نسبت به سیستم‌های جذب سنتی در اختیار سازمان قرار می‌دهد اما از لحاظ کیفیت، ضرورتاً کیفیت جذب را افزایش نمی دهد.(چپمن و وبستر[۵]، ۲۰۰۳؛ گلنکی[۶]، ۲۰۰۲). مک‌مانوس و فرگوسن[۷](۲۰۰۳)، گلکی(۲۰۰۲)، زاسمن و لاندیس[۸] (۲۰۰۲) بحث می‌کنند که تفاوتهای سنی، جنسیت و اخلاقی در تعامل و بکارگیری منابع جذب آنلاین وجود دارد. بنابراین، سازمانها نباید جذب آنلاین را به عنوان تنها منبع جذب بکارگیرند.

دیگر تجزیه و تحلیل‌ها نیز درباره‌ی پیامدهای ناخواسته و سوء عملکرد کاربرد چنین سسیتم هایی بحث کرده‌اند(استون، استون-رومرو و لوکاس‌زووسکی[۹]، ۲۰۰۳)، در حقیقت، داده‌ها در سیستم‌های کامپیوتری شده می‌تواند به راحتی با دیگر سیستم‌ها تلفیق شود.در این زمینه استون و همکاران(۲۰۰۵) سه چالش خصوصی کلیدی را بیان می‌کنند:

  • دسترسی غیر مجاز به داده ها؛
  • افشای غیر مجاز داده ها؛
  • فقدان سیاست حفظ اسرار.

سیستم‌های جذب الکترونیک اغلب این امکان را برای افراد درونی و بیرونی سازمان فراهم می‌آورد تا به اطلاعات پرسنلی(به عنوان مثال: آدرس، توانایی مالی فرد و اطلاعات مالی فرد، کدهای امنیتی و اطلاعات پزشکی) متقاضیان شغلی دسترسی داشته باشند. دیکسون[۱۰](۲۰۰۳) در تحقیق خود دریافت که تنها ۱۰ درصد از سازمانهایی که وی مورد بررسی قرار داده، سیاست حفظ اسرار شخصی که بکار می‌گرفتند مطابق با استانداردهای ایالتی بود. نتایج پژوهش وی، حکایت از وجود این برنامه‌ها دارد اما در ضمن نشان می‌دهد باز هم با وجود آن، از لحاظ امنیتی امکان دسترسی به اطلاعات شخصی ممکن است برای سایرین وجود داشته باشد.

[۱] Kehoe, Dickter, Russell and Sacco

[۲] E-Recruiting

[۳] Cappelli

[۴] Cedar

[۵] Chapman & Webster

[۶] Galanaki

[۷] McManus & Ferguson

[۸] Zusman and Landis

[۹] Stone, Stone-Romero, & Lukaszewski

[۱۰] Dixon

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-03-01] [ 03:58:00 ب.ظ ]